رموز اعتماد به نفس در زندگی و کار(2)
هر وقت به کسی لطفی می کنید اعتماد به نفس وعزت نفس شما به همان اندازه افزایش می یابد.
نگویید ای کاش زندگی بهتر از این بود ، بخواهید که خودتان بهتر از این باشید.(جیم رون، نظریه پرداز در زمینه موفقیت)
اگر فکر می کنید برای شادی و خوشبختی شما باید فرد دیگری تغییر کند محکوم به شکست هستید.
انتظار مثبت را به صورت یک دیدگاه در خود پرورش دهید و به خود اطمینان دهید که از هر موقعیتی می توانید نتایج مثبت و سازنده به دست آورید.
با دیگران با ملاحظه ، ادب و متانت رفتار کنید و ببینید که اعتماد به نفستان چطور بالا می رود.
عادت قدرشناسی را در خود تقویت کنید.در زندگی شکرگزار و قدردان همة چیزهای خوبی که دارید باشید.
هر عمل یا حرفی از جانب شما که باعث بالا رفتن عزت نفس در دیگران می شود عزت نفس خودتان را نیز بالا می برد.
یادگیری صحبت کردن در جمع ، اعتماد به نفس شما را به میزان بسیار زیادی افزایش می دهد.
عمر کوتاه تر از آن است که حتی لحظه ای از آن را برای انجام کاری که دوست ندارید یا برایتان اهمیت ندارد تلف کنید.
کسب آمادگی برای دور شدن از شرایط نامساعد به منظور پیش گیری از شکست ها باعث ایجاد اعتماد به نفس می شود.
حوزه ای را که از کار کردن در آن لذت می برید مشخص کنید و سپس تمام وقت و توانی را که در اختیار دارید صرف آن کنید.
به هنگام آشفتگی و تحولات سریع ، مرتبا خود را با در نظر گرفتن شرایط جدید ارزیابی کنید.
توانائی درست عمل کردن در شرایط بحرانی معیار واقعی شخصیت فرد است.
اگر می توانید چیزی را تصور کنید ، قادر به انجام آن نیز هستید.محدودیت ها فقط در درون شما وجود دارند.
عادت انسان های موفق این است که در همة کارهایشان قاطعیت دارند.
دختران معتمد به نفس
زمانی که کودکی بتواند بدون توقع و انتظار از دیگران کاری را آغاز کند و بکوشد تا آن را به اتمام برساند، میگوییم «اعتماد به نفس» دارد. کودک از همان ابتدا که شروع به شناخت خود و محیط پیرامونش میکند،به قدرت و توانایی خود برای تسلط بر محیط و اطرافیانش آگاه می شود. یکی از عوامل موؤثر در رشد اعتماد به نفس کودکان و نوجوانان،والدین و اعضای خانواده هستند. اگر کودک در خانوادهیی سرشار از صمیمیت ،محبت و مهربانی رشد یابد میتواند ویژگیهای شخصیتی خود را بشناسد و با اطمینان به تواناییهای خود یا مشکلات و مسائل گوناگون روبرو شود و از طرفی میتواند با رفتارهای نامطلوب ومنفی خود،برخوردی واقعبینانه داشته باشد و در صدد رفع و تغییر آنها برآید. از آنجایی که اعتماد به نفس صفتی ارثی نیست،اگر کودک ضمن انجام فعالیتهای مختلف مدام دچار محدودیت شود و نتواند تجارب جدید و مفیدی در زندگی کسب کند،ترسو ،کمرو و خجول بار میآید و قدرت تصمیمگیری هم در او رشد نخواهدیافت. نتایج تحقیقات محققان نشان میدهد که اغلب پدران و مادران نسبت به پرورش فرزندان پسر و دختر خود دید یکسانی ندارند. زمانی که کودکی متولد میشود، نخستین پرسشی که پس از سلامتی نوزاد مطرح میشود،جنسیت اوست. اگر نوزاد دختر بود،لباس صورتی و اگر پسر بود لباس آبی به تن او میکنند و برهمین اساس رفتار بزرگسالان نیز طبقهبندی میشود.
به پسران فرصت بیشتری برای کندوکاو دنیای فیزیکی پیرامونشان داده میشود و همین امر موجب تقویت مهارتهای حرکتی بیشتر آنان میشود. برعکس دختران به شیوهیی محدودتر پرورش مییابند و آنان را برای تعاملات کلامیشان بیشتر تشویق میکنند.
جانبیکس ،دریافت که دختران در سنین بین 14 - 10سالگی بطور محسوسی دچار ضعف اعتماد به نفس میشوند. طبق تحقیق او دختران در آغاز سن مدرسه و شروع دبستان از خود پنداره بالاتر و اعتماد به نفس بیشتری نسبت به پسران برخوردارند. در حالی که طی سالهای پایانی دبستان و آغاز دوران نوجوانی این نسبت برعکس شده است و دختران دچار ضعف و کاهش اعتماد به نفس میشوند. این امر میتواند ناشی از نظام آموزشی،دیدگاههای فرهنگی و نحوه تعاملات اجتماعی،درباره نقش جنسیت نوجوانان باشد.
دکتر دیپولد (1995) طی تحقیقی به این نتیجه رسید که نوجوانان دختر در مقایسه با نوجوانان پسر،بیشتر دچار اضطراب فشار روانی و افسردگی میشوند.
یکی از عوامل موؤثر در کاهش اعتماد به نفس و ضعف خودپنداره دختران،بلوغ جنسی و تغییرات جسمانی آنان است. بطور معمول دختران 2 الی 3 سال زودتر از پسران بالغ میشوند و همین امر باعث میشود که آنها با پختگی کمتری با این فرایند روبرو شوند.
به عبارت سادهتر یک دختر در 11 -10 سالگی مراحل بلوغ خود را طی میکند،در حالی که یک پسر در حدود 14 -13 سالگی،یعنی حدود 3 -2 سال بعد از دختر به این مرحله میرسد. طی این مدت دختران ناگهان با تغییرات جسمانی گوناگونی روبرو میشوند که برای آنها محدودیت هایی را نیز به همراه میآورد. این احتمال وجود دارد که افسردگی و ضعف خودپنداره دختران ناشی از احساس نارضایتی آنان نسبت به وضعیت ظاهر و تن انگاره خود باشد. زیرا ضعف تنانگاره،ازدیاد وزن و زیبایی ظاهر برای دختران بسیار مهمتر از پسران است.
در مواردی نیز دختران نمیتوانند خود را با این تغییرات جسمانی سازگار کنند و آن را بپذیرند. در نتیجه خود پنداره آنان لطمه میبیند و دچار ضعف اعتماد به نفس میشوند.
یکی از روانشناسان معاصر به نام دکتر «نانسی اسمیت» معتقد است :«پسران برای ماجراجویی و قدرتمندی و دختران برای وابستگی و محتاط بودن تشویق میشوند»زمانی که پسری دچار مشکل میشود،او را تشویق میکنند تا درصدد مبارزه با آن مشکل برآید. در حالی که وقتی دختری در چنین شرایطی قرار میگیرد با گفتن: «اجازه بده تا کمکت کنیم»و یا حتی بدتر از آن، «بگذار ما این کار را برایت انجام دهیم...» در صدد رفع مشکل او برمی آیند و این موضوع ،مفهومی از احساس «درماندگی آموخته شده» دربردارد. به عبارت سادهتر او را به ناتوانی و وابستگی عادت میدهیم. دکتر اسمیت معتقد است که میتوان دختران را همچون پسران افرادی قوی و متکی به نفس بار آورد. وی نکات زیر را به منظور راهنمایی والدین و مربیان یادآور میشود:
1-اجازه دهید که دخترتان نیز همچون پسرتان با شن و خاک بازی کند و از اینکه خود را کثیف میکند،ناراحت نشوید.
2- به دخترتان اجازه دهید که با حیوانات خانگی مثل پرندگان،ماهیها،لاکپشت، ... بازی کند وبعد از بازی خوب دستهایش را بشویید.
3 -والدین میتوانند دخترانشان را نسبت به انجام کارهای فنی گوناگون تشویق کنند و آنان را با وسایل و ابزارآلاتی مثل میخ،چکش،آچار و از این قبیل آشنا سازند . حتی اگر ضربهیی با چکش بر روی دست خودش زد،چندان هول و پریشان نشوند.
جاناسموتنی ، توجه به نکات زیر را برای رشد و ارتقای اعتماد به نفس دختران لازم و ضروری می داند:
1 -دختران خود را تشویق به مطالعه زندگینامههای زنان سرشناس و برجسته تاریخ،علوم،هنر ،ادبیات، ورزش و ... کنید.
2 -سعی کنید دخترانتان را به مشاهده فیلمهایی تشویق کنید که هم مردان و هم زنان دارای نقشهای مثبت و سازندهیی در آن باشند.
3 -به سوؤالات دخترتان به همان میزان که به سوؤالات پسرتان اهمیت میدهید،توجه کنید. با آنها درباره روابط خانوادگی ،دوستیها و مباحث مختلف فرهنگی اجتماعی صحبت کنید.