سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عزت نفس چیست ؟
احساسات و افکار مردم دربارة خودشان، اغلب براساس تجارب روزانه تغییر پذیر است.
برای مثال، نمره‌ای که در امتحان می‌گیرید،برخورد دوستانتان با شما و افت و خیزهای موجود دریک رابطه عاطفی ، همگی به طور موقت بر احساس نوعدوستی و خوشحالی شما تأثیر می‌گذارند.
البته ،عزت نفس شما بنیادی تر از آن است که افت و خیزهای عادی سبب تغییر آن شود. مثلا افرادی که از عزت نفس خوبی برخوردارند، افت و خیزهای معمول می‌تواند نوسانات گذاریی در نحوه احساسشان نسبت به خود ایجاد کند، ولی این تأثیرات بسیار محدودند برعکس ، آنهایی که عزت نفس نازلی دارند ، افت و خیزهای معمول چه بسا زندگی آن ها رادگرگون کند.
ـ نگاهی به ذیل ، شما را در مسیر عزت نفس بهتر قرار خواهد داد:
عزت نفس ضعیف در مقابل عزت نفس سالم
• منشأ پیدایش عزت نفس کجا ست ؟
• عزت نفس سالم
• عزت نفس پایین
• ندای درونی شما چه می‌گوید؟
• سه وجه درونی شما چه می‌گوید؟
• سه وجه در عزت نفس پایین
• پیامد های عزت نفس پایین
• سه گام جهت عزت نفس بهتر
• عزت نفس ضعیف در مقابل عزت نفس سالم
غالبا افرادی که از عزت نفس ضعیفی برخوردارند، وضعیت کنونی خود را ملاکی، جهت ا رزیابی خویش قرار می‌دهند،آنها برای مقابله با افکار و احساسات منفی فراگیر و دائمی ، به تجارب مثبت بیرونی نیاز دارند. حتی در صورت به دست آوردن تجارب مثبت ، احساس خوب ( حاصل از گرفتن نمره خو ب و ....) ،می‌تواند موقتی باشد.
عزت نفس سالم ، برپایة توانائی ما در ارزیابی دقیق از خود (شناخت خود) بنا شده است و نکته قابل توجه در آن پذیرش خود و ارج نهادن بی‌قید و شرط به خویش است . این بدان معناست که توانایی‌ها ومحدودیت‌های خود را (که بخشی از وجود انسان هستند ) به شکل واقع بینانه‌ای بشناسیم و در عین حال، بدون هیچگونه قید و شرطی خود را پذیرفته و ارزشمند بداریم .
منشاأپیدایش عزت نفس کجاست ؟
تصور ما نسبت به خودمان به واسطة تجارب ما با افراد مختلف و گوناگون در گسترة زندگی‌مان ، سبب پیدایش و دگرگونی عزت نفس ما می شوند . به ویژه ، تجارب دوران کودکی ما نقش بزرگی در شکل‌گیری اساس و پایة عزت نفس ما دارند. نحوه رفتار افراد درجه یک خانواده ،مربیان ، معلمان ، روحانیون ، افراد مذهبی، همسالانمان و همچنین موفقیت‌ها (و شکست‌ها ) از جمله عوامل تأثیرگذار در شکل‌گیری ، عزت نفس می‌باشند.
نکته : « بخش عظیمی از عزت نفس در دوران کودکی شکل می‌گیرد» .
عزت نفس سالم
• آن دسته از تجارب دوران کودکی که به عزت نفس سالم منجر می‌شوند عبارتند از :
• تحسین شدن
• گوش فراداده شدن ( گوش فرادادن دیگران به صحبت‌های ما )
• محترمانه ، طرف صحبت قرارگرفتن
• مورد توجه بودن و در آغوش گرفته شدن
• کسب موفقیت در ورزش یا مدرسه
• داشتن دوستان معتمد
 عزت نفس پایین
آن دسته از تجارب دوران کودکی که به عزت نفس پایین می‌انجامند عبارتند از :
• به طرز ناخوشایندی مورد انتقاد قرار گرفتن
• آماج داد و فریاد و ضرب و شتم دیگران قرار گرفتن
• نادیده انگاشته شدن ،مسخره یا تحقیر شدن
• همیشه انتظار « عالی بودن » از ما داشتن
• تجربه شکست در ورزش یا مدرسه
کسانی که دارای عزت نفس پایین هستند ، دائما در معرض این پیام هستند که شکست تجربه‌ها ( باختن در بازی ،‌گرفتن نمره پایین و ....) به معنای شکست تمام وجود آنهاست .
 ندای درونی شما چه می گوید
همة تجربه‌های پیشین ما ، حتی آنهایی که معمولا نا آشکار هستند ؛ در قالب یک ندای درونی ، در زندگی روزمره ما زنده و فعال هستند. این ندای درونی دائما پیام‌های ناب خود را به ما گوشزد می‌کند اگر چه همانند برخی سخنان ،آنها را نمی‌شنویم ندای درونی در افرادی که عزت نفس سالمی دارند ، حاوی پیامد های مثبت و تائید کننده است، در حالی که ندای درونی در مورد افرادی با عزت نفس پایین ،‌به شکل انتقاد ناخوشایند درونی ،‌انتقاد دائمی نسبت به خود ،‌ و تنبیه خود، و ناچیز جلوه دادن کامیابی‌ها بروز می‌نماید.
 سه وجه از عزت نفس پایین
اغلب ما تصویری از عزت نفس پایین داریم ، اما باید توجه داشت این تشخیص همیشه آسان نیست . سه شکل متداول عزت نفس پایین آورده شده‌اند :
فریبنده : فرد خوشحال و موفق رفتار میکند ، اما به راستی از شکست می‌هراسد.
او در هراسی دائمی نسبت به آشکار شدن هویت واقعی خود به سر می برد،این فرد جهت حفظ نقاب عزت نفس مثبت نیاز به کامیابی‌های مکرر دارد که این امور خود منجر به مشکلاتی چون کمال‌گرایی ،‌تعلل در امور ،‌رقابت و فرسودگی می‌شود.
عصیانگر :رفتار فرد به گونه‌ای است که گوئی مصلحت اندیش دیگران بوده و در همه موارد صاحب نظر می‌باشد. این فرد همانند افراد مهم و قدرتمند عمل می‌کند . همواره از این مسئله که دیگرا ن « به اندازه کافی خوب » نیستند ،‌احساس خشم و عصبانیت می‌کند. دائما وانمود می‌کند قضاوت و انتقاد دیگران ،‌سبب آزارش نمی‌شود. در نهایت این حالات به مشکلاتی نظیر سرزنش بیش از حد دیگران ، قانون شکنی یا مخالفت جویی می‌انجامد .
بازنده : فرد احساس بی‌فایدگی دارد و قادر به مواجهه با جهان نمی‌باشد. او در انتظار رسیدن یک ناجی یا فریادرس به سر می‌برد . وی برای مقابله با ترس ناشی از قبول مسئولیت تعیین زندگی خود ، از دلسوزی برای خویش با بی تفاوتی سپری می‌سازد و جهت راهنمایی ، دائما چشم به دیگران دوخته است .این دیدگاه به مسائلی نظیر کمبود مهارتهای ابراز وجود ، کم آموزی ، اتکای بیش از حد به دیگران و.....منجر می‌شود.
پیامدهای عزت نفس پایین
عزت نفس پایین ،‌پیامدهای وسیعی به دنبال دارد.
• می‌تواند موجب اضطراب ، فشار روانی ، احساس تنهایی و آمادگی شدید برای افسردگی شود.
• می‌تواند سبب بروز مشکلاتی در رابطه با دوستان و ارتباطات وی شود.
• می‌تواند به طوری جدی بر عملکرد تحصیلی و شغلی اثرگذارد.
می تواند سبب سرخوردگی فرد شود و میزان آسیب پذیری فرد را در مقابل مواد مخدر و الکل افزایش دهد .
• بدتر از همه ، پیامدهای منفی پیش گفته ،تقویت کننده تصویر منفی فرد ازخویش است و می تواند عزت نفس فرد را به قهقرا کشانیده و روحیه غیر خلاق و حتی رفتارهای خود تخریبی را فعالانه تشدید کند.
سه گام جهت رسیدن به عزت نفس بهتر
پیش از آنکه شروع به بهبود عزت نفس خود نمائید ،ابتدا،به توانایی تغییر آن اعتقاد داشته باشید . لزوما هر تغییری سریع و آسان رخ نمی‌دهد، اما می‌تواند اتفاق بیفتد. شما ضعیف نیستید! به محض پذیرش و یا حداقل توجه به جمله مذکور ،می‌توان گام‌های سه‌گانه را برای تغییر عزت نفس برداشت:
• گام 1: سرپوش گذاردن بر انتقاد درونی
• گام 2: تمرین پرورش خود
• گام 3 : تقاضای کمک از دیگران
 گام اول : سرپوش? گذاردن بر انتقاد درونی
اولین گام مهم در بهبود عزت نفس،شروع مبارزه با پیامدهای منفی ندای درونی منتقد است . در جدول زیر چند مثال شاخص از ندای درونی انتقادگر و راه « سر پوش گذاردن » بر آن آورده شده است :
ندای انتقاد کننده درونی
به طرز غیر عادلانه‌ای نا خوشایند است
مردم اظهار داشتند که نحوة ارائه مطلب من به دلشان نشست ، در حالیکه به خوبی که باید می بود، نبود . نمی توانم باور کنم مردم متوجه جابجایی مطالب به هنگام آن ارائه آن نشده باشند . من انسان ریاکاری هستم تعمیم غیر واقع گرانه
در امتحانم ، نمره رد ، گرفتم . من در این کلاس هیچ چیز نمی‌فهمم . آدم کودنی هستم . چه کسی را گول می‌زنم ؟ نباید به این کلاس می‌رفتم . من احمقم و در دانشکده جایی ندارم .
پاسخگویی شما
اطمینان دهنده باشید
خوب واقعا کارم را دوست دارم ! شاید کامل نبود اما من روی آن مطلب خیلی خوب کار کرده بودم و کارم را خوب انجام دادم . به خودم افتخار می‌کنم . این یک موفقیت بزرگ بود.
صریح باشید
من، تنها در همین امتحان ، ضعیف کار کردم ، در صورتی که همه تکالیف منزل را خوب انجام داده‌ام . در این درس نکته‌ای وجود دارد که کمتر از چیزی که می‌پنداشتیم ، درکش کرده‌ام ولی می توانم روی جزوه‌ها و مواد درسی کار کنم چرا که من دردرس‌های دیگری نیز که به همین دشواری بوده اند ! خوب بوده‌ام .
ندای درونی منتقد
 در جستجوی امور غیر منطقی است
« او اخم آلود است. اگر چه چیزی گفت ، ولی می دانم این بدان معناست که او مرا دوست ندارد !»
فاجعه می‌سازد :
« آن دختر دعوت مرا نپذیرفت . چقدر سرافکنده و تحقیر شدم . هرگز موفق به پیدا کردن دوست نخواهم شد. همیشه تنها خواهم بود»،
پاسخگویی شما
با امور غیر منطقی مبارزه کنید
«خوب ، او اخم آلود است، اما من علتش را نمی دانم . احتمالا ارتباطی به من ندارد. باید از او بپرسم ».
واقع گرا باشید:
(«آه » آزار دهنده است . خوب آن دختر نمی‌خواهد با من بیرون برود . اما این بدان معنا نیست که هیچکس حاضر نیست این کار را بکند . می‌دانم که فردی جذاب و دوست داشتنی هستم، پس بالاخره کسی را پیدا خواهم کرد.
گام دوم : تمرین پرورش خود
سرپوش گذارندن بر ندای درونی انتقادگر ، اولین قدم مهم است ،اما کافی نیست . از آنجایی که بخشی از عزت نفس ما ، به رفتاری که دیگران در گذشته با ما داشته اند مربوط می شود، دومین قدم به سوی عزت نفس سالم ،آن است که با خودتان به عنوان یک فرد ارزشمند رفتار کنید.
با پرورش و اهمیت دادن به خود به شیو ه‌ای نشان دهید، که ارزشمند ، با کفایت،
لایق و دوست داشتنی هستید و این چنین با تجارب یا پیامهای منفی گذشته مبارزه کنید .
پرورش خود از بخش های گوناگونی تشکیل می شود
• مراقبت های اولیه را نسبت به خود اعمال نمائید.
به مقدار کافی بخوابید ،غذاهای سالم بخورید، مرتب ورزش کنید ،در رعایت بهداشت کوشا باشید والی الاخر .
• برای خودتان برنامه های تفریحی وآرامش دهنده ترتیب دهید .می توانید به سینما بروید ،خواب نیمروزی داشته باشید، به ماساژ بروید ، گلکاری و باغبانی کنید، با هر چیزی که برایتان لذابخش است ، به خود آرامش دهید.خود را برای موفقیت هایتان تشویق کنید.
به طور مثال شما می توانید به خاطر نمره خوبی که گرفته اید ،یک شب به خود مرخصی دهید و جشنی برپا دارید. وقت خود را با یک دوست بگذرانید.
و به خاطر تماس تلفنی که برایتان بسیار مشکل بوده ولی انجام داده اید ، خود را تحسین کنید.توانایی‌ها و کامیابی‌ها خویش را به خود یادآوری کنید .
یک روش آن است که فهرستی از چیزهایی که برای خود دوست دارید،تهیه کنید، یا یک پروندة « موفقیت » برای خود ترتیب دهید که نامه های مثبت ، تشویق نامه‌ها ، مدارک یا تقدیر نامه‌ها را در آن نگهداری کنید.
موفقیت‌هایی را که سبب افتخار شما هستند، نشانه‌هایی که همیشه در معرض دیدتان باشد،یاد آور شوید.
• هنگامی که مطابق با انتظاراتتان عمل نکرده‌اید خود را ببخشید چنانچه به پرورش خود عادت نداشته باشید، این عمل به نظر سخت و دشوار می‌نماید. از خود انتقاد نکنید.
وقتی کاری را کاملا صحیح انجام نداده‌اید، آن ندای درونی را به یاد داشته باشید!
خود را متعالی بدانید حتی وقتی احساس می‌کنید، استحقاق آن را ندارید، چنین «بنما یانید » تا همان گونه « رخ دهد »وقتی احساس متعالی و خوب بودن را به خود القاءمی‌کنید ، بتدریج آنرا ، باور خواهید نمود.
گام سوم : از دیگران یاری بخواهید
غالبا ،یاری طلبیدن از دیگران ، مهمترین و نیز دشوارترین قدم به سوی تقویت عزت نفس است .
افرادی که دارای عزت نفس پائین هستند،به دلیل احساس عدم لیاقت نمی توانند از دیگران طلب کمک نمایند . اما از آنجایی که ، عزت نفس پایین ، غالبا حاصل نحوه برخوردی است که دیگران در گذشته با شما داشته‌اند ، جهت مبارزه با پیامدهای انتقادی، که خود حاصل از تجارب منفی گذشته‌اند، نیازمند کمک دیگران خواهید بود.
در اینجا چند روش جهت کمک طلبیدن از دیگران آورده شده است :
- از دوستان طلب حمایت کنید.
- از دوستانتان بپرسید از چه ویژگی شما خوششان می آید یا فکر می کنند شما در آن مورد دارای
قوت هستید.
• از کسی که به شما اهمیت می دهد ، بخواهید که برای مدت کوتاهی به شما گوش فرا دهد، بدون آنکه سعی داشته باشد چیزی را « اصلاح )»کند.
برای در آغوش گرفتن دوستان مشتاق باشید.
• از کسی که به شما علاقمند است بخواهید ، امور را که خودشان انجام می‌دهند ، به شما یاد آوری کنند .
 از معلمان و دیگر یاری دهندگان کمک? بخواهید
• چنانچه مشکل درسی دارید.، نزد استادان یا مشاوران بروید واز آنها بخواهید در این امور،کمکتان کنند ، به یاد داشته باشید:
آ‌نهاحضور دارند تا به یادگیری شما کمک کنند !
اگر در زمینه‌های مشخصی اعتماد به نفس پائین دارید ،در کلاس‌ها شرکت کنید و یا فعالیت‌های تازه‌ای را پیش بگیرید تا حس رقابت را در شما افزایش دهد .
( برای مثال شرکت در کلاسهای ریاضی ، ورزشی ، کلاسهای شنا و...)
با یک درمانگر یا مشاور صحبت کنید .
گاه ، غلبه بر عزت نفس پائین چنان رنج آور و یا مشکل به نظر می‌رسد ، که نیاز به کمک حرفه‌ای درمانگر یا مشاور روانشناس پیش می‌آید . صحبت با یک مشاور روش خوبی جهت آشنایی بیشتر با جنبه‌های عزت نفس شماست و منجر به بالا رفتن عزت نفس شما می‌شود


نوشته شده در  یکشنبه 89/11/17ساعت  12:42 عصر  توسط محمد حسین 
 

کلمات کلیدی:

نظرات دیگران()

طب و تربیت5
امام صادق علیه السلام : «... در هفت سال سوم مراقب او باش.»(1)
امام صادق علیه السلام : «... در هفت سال حلال و حرام قانونی را یاد بگیرد.»(2)
پیامبراکرم صلی الله علیه و آله : «... و در هفت سال سوم وزیر و مشاور شماست.»(3)
نقش مشاوره در خانواده
اعضای خانواده از طریق مشاوره و /تبادل نظر می توانند همدیگر را بشناسند و از ویژگیهای روانی، فکری، عاطفی و... یکدیگر مطلع شوند. امام جواد علیه السلام می فرماید: «الانسان مخبوء تحت لسانه.»(4)
آدمی در زیر زبان خود پنهان است.
آنگاه که سخن بگوید، مکنونات و اسرار نهفته اش آشکار می گردد. خانواده مهم ترین عامل مؤثر در رشد و پرورش فرزندان است و از مهمترین عوامل در تأمین سلامت و پرورش عقل و اندیشه و بهداشت روانی فرزندان روابط صحیح و متعادل والدین با آنهاست و از شاخص ترین و نافذترین برنامه های تربیتی و از بهترین شیوه های ارتباط با فرزندان، مشورت و مشاوره با آنان است. والدین باید با فرزندان سخن بگویند، سخن آنان را بشنوند و با آنان مشاوره کنند و باید امر مشاوره از سوی والدین شروع شود و با این کار الگوی مشاوره را عملاً به فرزندان یاد دهند. زمانی که والدین با فرزندان خود به مشورت می نشینند، باید نشان دهند که تمایل دارند با دقت سخن فرزندان را گوش دهند و این به نوبه خود نشان می دهد که نظر والدین فرزندان خود را با ارزش می دانند و به سخن و نظر او احترام می گذارند. بدیهی است وقتی فرزند این گونه رفتار را مشاهده می نماید، اعتماد به نفس پیدا می کند و دارای اراده قوی خواهد شد.
فرزندان در مراحل گوناگون کودکی، نوجوانی، و جوانی دارای مشکلات فراوانی هستند که باید با تدبیر و آگاهی و تبادل نظر و مشاوره بر طرف شوند. امور مربوط به تعلیم و تربیت، مسائل مربوط به معاشرت و روابط اجتماعی، امور مربوط به رشد جنسی، بلوغ، مسائل شرعی و... اموری هستند که نیاز به آگاهی و شناخت دارند و باید با تدبیر و رایزنی صحیح به درستی حل شوند و در صورتی که والدین با فرزندان خود الفت و رفاقت نداشته باشند، فرزندان اسرار ناگفته(5) خود را به دوستان خود و چه بسا دوستان ناباب خواهند گفت و از طریق نادرست مشکلات خود را حل خواهند کرد.
وظیفه والدین این است که باب گفتگو را در خانواده مفتوح نگه دارند و پدر، مسائل ویژه مربوط به فرزند پسر خود را به طریق حساب شده بیان کند و مادر مسائل ویژه دختر خود را مدبرانه به او تفهیم نماید و از این طریق خانه و خانواده را محل آسایش و آرامش قرار دهد و این جاست که معنای سخن عمیق امیرالمؤمنین علیه السلام روشن می شود که می فرماید:
«لامظاهرة اوثق من المشاورة»(6)
پشتیبانی بهتر از مشاوره نیست.
خانه و خانواده اولین مهد و مدرسه ای است که کودک در آن پرورش پیدا می کند و مایه شخصیت وی در این مهد ریخته می شود و چون الگوی رفتاری کودک والدین او هستند، اینان باید تلاش کنند با مشاوره، تبادل نظر و رایزنی، جو تفاهم، همدلی و اعتماد به نفس را در خانواده گسترش داده و از این طریق عقل و اندیشه و اراده فرزندان را پرورش دهند و در برابر سرزنش ها و پشیمانی ها، دژی مستحکم از مشاوره و تبادل نظر و تفاهم ایجاد کنند، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله چه بسیار زیبا می فرماید:
«مشاوره دژ مستحکم در برابر پشیمانی است و در برابر سرزنش امان دهنده است.»(7)
مشورت پویشی است که به انسان کمک می کند تا با استفاده از آراء، اندیشه ها و دیدگاه های مختلف توانایی ها و استعدادهای خود و دیگران را بشناسد و با موقعیت ها و امکانات فردی و اجتماعی و نیز با محدودیت ها، کاستی ها و نارسائی ها آشنا گردد.
شور و مشورت در لغت به دو معنا به کار می رود:
الف ـ اظهار و ابداء شیی ء.
ب ـ اخذ و استخراج شیی ء
و در اصطلاح به معنای استخراج رأی دیگران از طریق تبادل افکار و اندیشه هاست.(8)
احترام گذاشتن به کودکان یعنی شناخت حق آنان در برآورده شدن نیازهای اولیه شان؛ احترام به کودکان به معنای در نظر گرفتن آنها به عنوان افرادی با شخصیت و ظرفیت خاص خودشان است.
برای نشان دادن احترام به کودکان در مراحل مختلف رشد، خیلی ساده می توان تنها به سخنان آنها گوش داد. اوقاتی را که با کودکانمان می گذرانیم زیربنای تمام اهدافی است که به عنوان پدر و مادر مایلیم بدانها دست یابیم. وقتی در انجام کارها با آنها مشارکت می کنیم، با زبان بی زبانی به آنها می فهمانیم
برای نشان دادن احترام به کودکان در مراحل مختلف رشد، خیلی ساده می توان تنها به سخنان آنها گوش داد. اوقاتی را که با کودکانمان می گذرانیم زیربنای تمام اهدافی است که به عنوان پدر و مادر مایلیم بدانها دست یابیم.
که برایشان آن قدر ارزش قائلیم که وقتمان را در اختیار آنها قرار می دهیم هرچند که کارهای بسیار دیگری هست که باید به آنها بپردازیم. یا بهتر بگوییم ترجیح می دهیم به آنها بپردازیم.(9)
بلوغ
بلوغ را می توان یکی از مهمترین دوره های زندگی دانست که از نظر فیزیولوژیکی، فیزیکی و روانی تحولات بسیار عمیقی در فرد ایجاد می کند و باعث می شود که نظم جسمانی و روانی نوجوان به هم بخورد. نوجوان در این دوره از نظر جسمانی در حال رشد، از لحاظ عاطفی نارس، از نظر تجربه محدود و از لحاظ فرهنگ اجتماعی بسیار شکننده و تحت تأثیر است. بلوغ یک دوران بی سروسامانی و به عبارت دیگر هنگامه ای از زندگی است که شخ ص غالباً دستخوش کشمکش های گوناگون است.
عدم آشنائی و توجه به تغییرات روانی در این دوره ممکن است، منجر به بروز مناقشات خانوادگی و اجتماعی شده و منشأ بسیاری از انحرافات اخلاقی، پناه بردن به اعتیاد، دزدی و انواع تبه کاری در نوجوانان گردد.
والدین اکثراً امیال و آرزوهای نوجوانان را در مقام یک شخصیت مستقل درک نمی کنند و با وجودی که ظاهراً از رشد کودک خود خوشحالند، در باطن میل ندارند که تسلط خود را بر فرزندان از دست بدهند. پدران و مادران تصور می کنند که معاشرین فرزندان آنها از نظر رفتار و اخلاق منحرف بوده و شایسته همسازی و همزیستی نیستند. این اختلاف سلیقه ها موجب مشاجرات بین پدر و مادر از یک طرف و فرزندان از طرف دیگر شده و سوء تفاهمات موجود، مشکلات عدیده رفتاری، اجتماعی، روانی و یا ناتوانیهای جسمانی برای نوجوان به بار می آورد. باید قبول کرد که نوجوانان در عصری غیر از عصر والدین زندگی می کنند و این والدین هستند که باید در عصر فرزند خود زندگی کنند، نه اینکه نوجوان را وادار سازند در عصر آنها زندگی کند.
سرعت رشد یک پسر بالغ یا دختر بالغ پدیده قابل توجهی است، رشد و تکامل عقلی، عاطفی و روانی معمولاً با رشد جسمی همگام و هماهنگ پیشرفت نمی کند، در نتیجه این ناهماهنگی، اختلافات جدیدی بروز می کند که سطح توقعات خانواده را از فرزندان و بالعکس، غیر قابل قبول جلوه گر می سازد.
از زمان بلوغ، تمایلات جنسی رفتار نوجوانان را تحت تأثیر قرار می دهد و لذا آشنایی به آن لازم به نظر می رسد، اگر چه نوجوانان در این دوره با مشکلات عدیده ای روبه رو هستند، خوشبختانه اکثراً موفق به حل آنها می شوند. راهنمایی جنسی باید با توجه به سن و رشد و قوای عقلانی فرد طرح ریزی شود و پدر و مادر نیز بایستی در این راهنمائی شرکت کنند. مسلماً اقدام به روشهای انضباطی شدید در این مورد، درست نیست و در اکثر موارد نتیجه معکوس خواهد داد، بهترین روش این است که در مقابل سؤالاتی که کودکان در مورد مسائل جنسی می نمایند، پاسخهای مناسب و سنجیده از طرف پدر و مادر ارائه گردد، به نحوی که قابل درک برای کودکان باشد.
کودکان باید قبل از رسیدن به سن بلوغ به وسیله پدر، مادر، آموزگار و مشاورین خانوادگی آمادگی کامل نسبت به تحمل تحولاتی که در نتیجه بلوغ رخ می دهد داشته باشند، عدم آشنایی به مسائل دوران بلوغ خود ممکن است پایه گذار مسائل، مشکلات روانی و اختلالات رفتاری بخصوص در زمینه فعالیتهای جنسی بشود.
بهداشت روانی در مورد آموزش مسائل جنسی بر دو نکته تکیه می کند:
1 ـ تغییرات و تحولات فیزیکی و فیزیولوژیکی دوران بلوغ.(10)
2 ـ تغییرات و تحولات سایکوبیولوژیک.(11)
آموزش دراین دو زمینه بایستی هماهنگی داشته و به موازات یکدیگر پیش برود و یا به عبارت دیگر در آموزش مسائل جنسی به جنبه های جسمانی و
فیزیولوژیک بلوغ از یک طرف و جنبه های روانی و عاطفی آن از طرف دیگر، توجه لازم و کافی بشود.
نوجوانی دوره ای است که در آن شکل ظاهری بدن و مخصوصاً چهره خیلی اهمیت پیدا می کند و عزت نفس را تحت تأثیر قرار می دهد. احساس محبوبیت یا عدم محبوبیت، احساس پذیرفته شدن از طرف دوستان و همتایان، در طول این دوره شکل می گیرد. مشغولیت ذهنی بسیاری از نوجوانان این است که در باره وضع ظاهری خود بیندیشند و روزی چند ساعت در جلوآینه بایستند و هر لحظه لباس عوض کنند، نبابراین والدین باید در این دوره حساس باشند و مسأله را حادتر نکنند، بدین صورت که وضع ظاهری نوجوان را چه زشت و چه زیبا موضوع روز نکنند و مسأله نیافرینند.
والدین در این دوره از زندگی سعی کنند، کمتر دستور بدهند، کمتر نظر خود را تحمیل کنند و بیش از پیش راهبردهائی ارائه دهند که بتوانند قدرت خود را با نوجوانان تقسیم کنند. در این صورت بحرانهای نوجوانی کمتر مشاهده خواهد شد.
دوست داشتن نوجوان در این برهه به این معنی است که شنونده خوبی باشیم، از آنجائی که نوجوانان خود در تلاش برای سازش با غریزه جنسی رو به تکاملشان، فشار تکالیف مدرسه و دلواپسی از آینده خود هستند، آن قدر که به کسی نیاز دارند که واقعاً به صحبت آنها گوش دهد، به پند و اندرز دیگران نیاز ندارند.(12)
منابع:
وسائل الشیعه, jeld=5,safhe=194
اصول کافی, jeld=6,safhe=46 ، 47
کنزالعمال
بحارالانوار, jeld=17,safhe=101
نهج الفصاحه
التحقیق فی کلمات القرآن الکریم, jeld=2,safhe=169
فصلنامه دانشگاه اسلامی, tarikh =بهار1378, jeld =ش8
________________________________________
10 ـ فیزیولوژی عبارت از علم آشنایی با اعمال قسمتهای مختلف بدن و اعضای گوناگون موجود زنده است.
11 ـ بیولوژی (زیست شناسی) سایکوبیولوژیک (تغییرات زیستی) فرهنگ پزشکی، دکتر یعقوب احدوست.
1 ـ وسائل الشیعه، ج 5، ص 194.
12 ـ با استفاده از بهداشت روانی ـ دکتر حمزه گنجی.
2 ـ اصول کافی، ج 6، ص 47 و 46.
3 ـ کنزالعمال، خبر 45338.
3 ـ کنزالعمال، خبر 45338.
4 ـ بحارالانوار، ج 17، ص 101.
5 ـ نهج البلاغه، 1139.
6 ـ نهج الفصاحه، حدیث 3095.
7 ـ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 2، ص 169.
8 ـ گل استن هاوس، پرورش اعتماد به نفس درکودکان، ترجمه بهار ملکی.
9 ـ با استفاده از اهداف مشاوره از دیدگاه اسلام، محمدبهشتی، فصلنامه دانشگاه اسلامی، بهار 78، شماره 8


نوشته شده در  یکشنبه 89/11/17ساعت  12:42 عصر  توسط محمد حسین 
 

کلمات کلیدی:

نظرات دیگران()

<   <<   41   42   43   44   45   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
آسیب های روانی اینترنت
اعتیاد ‌از‌ نوعی ‌دیگر ، آسیب شناسی موبایل
[عناوین آرشیوشده]