نکاتی در موضوع احترام به کودکان و نوجوانان
کودک یک انسان است و هر انسانی به شخصیت خویش علاقهمند است. میل دارد دیگران قدرش را بدانند و به شخصیت او احترام بگذارند. منظور از احترام رفتار، عملی و ذهنی متقابل است که احساس ارزشمندی و رضایت و خشنودی برای طرف مقابل ایجاد میکند. پدران و مادرانی که به شخصیت فرزندان خویش علاقهمند هستند باید همواره احترام آنها را رعایت کنند و وجودشان را گرامی بدارند. احترام به کودک یکی از عوامل مهم در پرورش شخصیت کودک به شمار میرود.
کودکی که مورد تجلیل و احترام قرار گیرد بزرگوار و با شخصیت بار میآید، و برای حفظ شخصیت خویش از کارهای زشت اجتناب خواهد کرد.1
مسأله حرمت نفس و پرورش احساس خودارزشمندی و عزت نفس از اساسیترین عوامل در رشد مطلوب شخصیت کودکان و نوجوانان است. برخورداری از اراده و اعتماد به نفس قوی، قدرت تصمیمگیری، ابتکار و خلاقیت و نوآوری، سلامت فکر و بهداشت روانی، رابطه مستقیمی با میزان و چگونگی عزت نفس و احساس خودارزشمندی فرد دارد.
برای اینکه کودکان و نوجوانان بتوانند از حداکثر ظرفیت ذهنی و توانمندیهای بالقوه خود بهرهمند شوند میبایست از نگرشی مثبت نسبت به خود و محیط اطراف و انگیزهای غنی برای تلاش برخوردار شوند.
بدون تردید نوجوانانی که دارای احساس خودارزشمندی و عزت نفس قابل توجهی هستند، نسبت به همسالان خود در شرایط مشابه، پیشرفت تحصیلی و کارآمدی بیشتری در تمامی زمینهها از خود نشان میدهند.2
مسأله حرمت نفس و پرورش احساس خودارزشمندی و عزت نفس از اساسیترین عوامل در رشد مطلوب شخصیت کودکان و نوجوانان است.
نوع نگرش و تصور فرد نسبت به خود بر اساس تجربیاتی است که از نگرش دیگران و ارزیابی آنها نسبت به شخصیت خود دارد. اگر کودک و نوجوان در خانواده مورد علاقه، احترام و مساعدت اعضای خانواده باشد، در این صورت خود را فردی مثبت، باکفایت، لایق و باارزش محسوب خواهد کرد. اما اگر مورد بیتوجهی و غفلت قرار گیرد احساس حقارت، ضعف و ناامیدی و بیارزشی خواهد نمود.
کودک و نوجوانی که مورد توهین و تحقیر پدر و مادر قرار گیرد عقده و کینه پیدا میکند و دیر یا زود دست به طغیان و تمرد خواهد زد و از آنان انتقام خواهد گرفت. متأسفانه بعضی از پدران و مادران در ارتباط با احترام به کودکان برداشت نادرستی دارند، و میگویند: «اگر به کودکان احترام بگذاریم لوس میشوند و به ما احترام نخواهند گذاشت.» این گونه والدین، بیاعتنایی، بیتوجهی و در بعضی مواقع تحقیر کودکان را یک نوع روش تربیتی میدانند، و بدین وسیله عزت و شخصیت کودک را لگدکوب کرده و احساس حقارت، فرومایگی و زبونی را در نهاد وی به ودیعه میگذارند. در صورتی که این روش، یکی از اشتباهات بزرگ تربیتی والدین میباشد، که با سیره و روش ائمه اطهار علیهماالسلام، علمای دینی، علوم تربیتی و روانشناسی منافات دارد. احترام به کودک نه تنها پدر و مادر را در نظر فرزند کوچک نمیگرداند بلکه روح شرافت و بزرگواری و عزت نفس را در آنان پرورش میدهد.3 احترام به کودک و حسن معاشرت پدر و مادر با وی، یکی از اساسیترین عوامل ایجاد شخصیت مطلوب در کودک است. رسول گرامی اسلام(ص) در باره احترام به کودکان میفرماید:
«به فرزندان خود احترام کنید و با آداب و روشهای پسندیده با آنان معاشرت کنید.»4
و نیز فرمود: «وقتی نام فرزندتان را میبرید، او را گرامی دارید و جای نشستن را برای او توسعه دهید و نسبت به او رو ترش نکنید.»5
پیغمبر گرامی اسلام(ص) خود اسوه عملی بود و تمامی نکات و دقایق لازم را در باره فرزندان خود عملاً به کار بست و آنان را افرادی باشخصیت و شایسته بار آورد. توجه و اهتمام پیامبر گرامی اسلام(ص) تنها به تربیت فرزندان خود محدود نبود
1 ـ آئین تربیت، ص243.
2 ـ روشهای افزایش عزت نفس در کودکان و نوجوانان، مقدمه.
3 ـ آئین تربیت، ص244.
4 ـ بحار، ج23، ص114.
5 ـ جامع الاخبار، ص124، طبع 1341.
پیامبر(ص): به فرزندان خود احترام کنید و با آداب و روشهای پسندیده با آنان معاشرت کنید.
بلکه به پرورش دیگر کودکان هم عنایت مخصوص داشت، تاآنجا که میتوانست در احیای شخصیت و تعالی روانی کودکان کوشش میکرد.1 همان طور که تا به حال در سیره عملی حضرت محمد(ص) نسبت به کودکان ذکر شد، هنگام ورود امام حسن و امام حسین علیهماالسلام، حضرت به احترام آنها برخاسته، منتظر ورود ایشان میشد، در سلام گفتن به کودکان همیشه پیشقدم میشد و دعوت کودکان را به بازی ردّ نمیکرد و در بازیهای آنان شرکت میجست. وقتی از سفر برمیگشت، کودکان به استقبالش میشتافتند. پیامبر(ص) آنها را مورد نوازش و ملاطفت قرار میداد و سپس بعضی از آنها را خود سوار میکرد و به اصحاب نیز دستور میداد بقیه را سوار کنند و با این حال به شهر بازمیگشتند.
و بدین وسیله خاطرات خوش و شیرینی را در ذهن و روان کودکان به یادگار میگذاشت. احترام به شخصیت فرزندان و دیگر کودکان برای پیامبر(ص) یک سیره و روش متعارف بود و بدین وسیله بزرگواری، اعتماد به نفس و احساس خود ارزشمندی را در آنان پرورش میداد.
امام خمینی با الگو قرار دادن رفتار پیامبر(ص) به کودکان و نوجوانان احترام میگذاشت و آنان را مورد لطف و محبت خویش قرار میداد. برای نمونه به ذکر مواردی از رفتار احترامآمیز امام خمینی نسبت به کودکان و نوجوانان میپردازیم.
خانم عاطفه اشراقی در این باره میگوید: امام برای فرزندانشان احترام خاصی قایل بودند و بسیار خوشرو و با متانت رفتار میکردند. گاهی اوقات امام بدون آنکه چیزی به ما بگویند، به بهانهای به آشپزخانه میرفتند و برای ما چای میریختند. البته ما از این رفتار امام احساس شرمندگی میکردیم، ولی امام با این کار کمال مهماننوازی و در حقیقت بهترین رفتار را نسبت به فرزندان خویش نشان میدادند.2
سیدیاسر مصطفوی در باره توجه و احترام ایشان به کودکان میگوید:
هر وقت ما به منزل امام میرفتیم در موقع غذا خوردن آقا از غذای خودش به ما میداد، چون غذای ایشان غیر از غذای ما بود و دکتر گفته بود که باید سوپ بخورند. برای همین میگفتند: یاسر یک کمی از غذای من بخور.1
یکی از دوستان امام در باره توجه به کودکان چنین نقل میکند: یک روز با فرزندم در کربلا به حرم امام حسین علیهالسلام رفته بودیم، امام را آنجا دیدم. من و پسرم کنار امام نشستیم. چند نفر با شیرینی و شکلات و خرما از مردم پذیرایی میکردند. یکی از آنها جلو آمد و به ما شیرینی تعارف کرد. اما یادش رفت که جلوی فرزند کوچک من هم شیرینی بگیرد. امام که متوجه شده بودند، فوری خودشان یک شیرینی برداشتند و با مهربانی به پسر کوچک من دادند.2
شیوههای تکریم کودکان و نوجوانان
* سلام کردن: یکی از طرق احترام به شخصیت مردم سلام کردن است. سلام در تعالیم اخلاقی اسلام یکی از سنتهایی است که بر آن تأکید بسیار شده است و دو فرد مسلمان وقتی به هم میرسند، موظفند قبل از شروع به گفتگو، سلام کنند. وقتی که کودک به بزرگترها سلام کرد، لازم است به گرمی پاسخ داده شود، تا با این عمل شخصیت او مورد اعتنا و احترام قرار گیرد. اگر به کودک اعتنا نکنند و جواب سلام او را ندهند عملاً کودک را تحقیر کردهاند و طبیعی است که او از این بیاحترامی آزردهخاطر شود. پیشوای گرامی اسلام در راه تکریم اطفال از حد جواب سلام کودک، قدم را فراتر گذارده و با مقام شامخی که در جامعه داشت به کودکان سلام میکرد و بدین وسیله به شخصیت آنها احترام مینمود.
احترام به شخصیت فرزندان و دیگر کودکان برای پیامبر(ص) یک سیره و روش متعارف بود و بدین وسیله بزرگواری، اعتماد به نفس و احساس خود ارزشمندی را در آنان پرورش میداد.
امام صادق(ع) از رسول اکرم(ص) نقل کرده است که میفرماید: پنج چیز است که تا لحظه مرگ آنها را ترک نمیکنم، یکی از آنها سلام گفتن به کودکان است. در انجام این اعمال مراقبت دارم تا بعد از من به صورت سنتی بین مسلمین بماند و معمول شود.
سلام گفتن به کودکان دو اثر روانی دارد: برای سلام کننده باعث تقویت خوی پسندیده تواضع و فروتنی است، و برای کودک وسیله احیاء شخصیت و ایجاد استقلال است. کودکی که بزرگسال به او سلام کند در خود احساس عزت، کرامت و بزرگواری میکند و خصایل و فضایل انسانی در او بیدار و تقویت میشود.3
تجربه نشان داده است بزرگسالانی که در محل زندگی به سلام کودکان و نوجوانان با روی خوش پاسخ گفتهاند و یا اینکه در سلام دادن پیشقدم شدهاند، مورد توجه و محبت کودکان و نوجوانان محل قرار گرفته و سخنان آنها در کودکان نافذتر از دیگران میباشد.
* همبازی شدن: یکی از راههای پرورش شخصیت در کودکان، شرکت بزرگسالان در بازی آنهاست. موقعی که اولیا و مربیان خود را تا سر حد کودکی تنزل میدهند و با شرکت در بازی کودکان، آنان را در کارهای کودکانه مساعدت مینمایند، کودک احساس میکند که کارهای او آنقدر ارزنده و مورد توجه است که والدینش با وی همکاری میکنند و خود را همسطح او قرار میدهند. چنین احساسی حس استقلال، اعتماد به نفس و پرورش شخصیت کودک را در بر دارد.
پیامبر اسلام(ص) خود با کودکان همبازی شده و در بازی آنان شرکت میجسته است. امام خمینی نیز با همه
گرفتاریها و مشغلهای که داشتند به این خواست و نیاز اساسی کودکان پاسخ مثبت داده و با آنان همبازی میشده است. پیامبر(ص) فرمود: «مَنْ کانَ لَهُ و لَدٌ صَبا؛1 هر کس که کودکی دارد باید در راه تربیت او، خود را تا سر کودکی برساند (خود را با عوالم او هماهنگ ساخته، رفتاری که در خور درک اوست پیش گیرد.) امیرالمؤمنین علی علیهالسلام فرموده است: «کسی که کودکی دارد باید در راه تربیت او خود را تا سر حد طفولیت و کودکی تنزل دهد.»2
* احترام در نام بردن کودک: لازم است پدر و مادر فرزند خود را همواره با احترام بخوانند؛ مثلاً بگویند حسنآقا، پسرم، دخترم، نام او را کوچک و سبک نکنند. خوب است کودک را با تعبیر شما خطاب کنیم، نه تو.
* باید در مجالس برای کودکان نیز جای باز کرد و به آنان احترام گذاشت. پیامبر(ص) میفرماید: «وقتی نام فرزندتان را میبرید، او را گرامی دارید و جای نشستن را برای او توسعه دهید و نسبت به او روترش نکنید.»3
* در دعوت به میهمانی و مجالس جشن باید کودکان را نیز منظور داشت و جداگانه برایشان کارت فرستاد، یا نام آنان را نیز در کارت نوشت. و برای آنان نیز جای نشستن و پذیرایی شدن پیشبینی کرد.
* کودکان سر سفره غذا، هم باید جا داشته باشند، هم وسیله اختصاصی پذیرایی، خصوصا در مجالس و محافل مذهبی بهتر است اول از کودکان و خانمها پذیرایی شود و سپس از آقایان.
* لازم است کودکان در منزل مانند بزرگترها وسایل مخصوص داشته باشند مانند مسواک، خمیردندان، حوله، کمد لباس، ظروف غذاخوری، رختخواب و ... داشتن وسایل مخصوص روح استقلالطلبی و تشخصطلبی کودک را تقویت میکند.
باید به سخنان کودک کاملاً گوش داد و درخور فهمش به او پاسخ داد.
* در مسافرتها کودکان نیز باید صندلی داشته باشند تا بدین وسیله احساس خودارزشمندی و شخصیت نمایند.
* بهتر است برای کودکان جشن تولد و جشن تکلیف گرفته شود. تهیه و تدارک این گونه مراسم بهتر است با خود کودکان باشد و والدین راهنمای آنان باشند.
* بهتر است از صفات و کارهای خوب کودک در حضور دیگران قدردانی و تشکر شود، ولی باید متوجه باشیم که این تشکر و قدردانی در حضور دیگران بیش از حد تکرار نشود و گرنه اثر تربیتی خود را از دست خواهد داد.
* لازم است پدر و مادر اگر بدون حضور کودک به سفر میروند برایش نامه بنویسند و سلام و احوالپرسی کنند و اگر با تلفن تماس میگیرند با کودک نیز صحبت نمایند. این گونه رفتارها احساس عزت نفس و خودارزشمندی را در کودک تقویت میکند.
* باید به سخنان کودک کاملاً گوش داد و درخور فهمش به او پاسخ داد.
* در موقع صحبت کردن به کودکان نیز باید توجه نمود که سخنان آنان را قطع نکنیم. اگر دوست داریم احساس کرامت، شرافت و بزرگواری در کودک زنده و تقویت شود باید به سخنانش گوش فرا دهیم. تمایل به گوش دادن به حرفهای کودکان میتواند نقش مهمی را در رشد احساسات و غنیتر ساختن اعتماد به نفس در آنان ایفا کند. گوش دادن با توجه و علاقه میتواند پیامهای متفاوت و هممرزی چون «تو فرد باارزشی هستی» و «من به نظر تو احترام میگذارم» را به کودکان ابلاغ کند.4 سخن دیگران را قطع کردن به قدری در تعالیم اسلامی مذموم است که از پیامبر گرامی(ص) نقل شده است: «کسی که در میان سخن برادرش سخن بگوید مانند آن است که چهرهاش را شکافته باشد.»5
* در کارها و تصمیمگیریها خوب است تا حد امکان با کودکان و نوجوانان مشورت نماییم. نظرخواهی از کودکان و نوجوانان موجب رشد شخصیت آنان شده، و تمرینی برای اظهار نظر و تصمیمگیری و آماده شدن برای زندگی آینده میباشد
* به کودکان اعتماد کنید و مسؤولیت بدهید، در عین حال مواظب و مراقب آنان باشید.1
پیامها و نتایج
* احترام به کودک یکی از عوامل مهم در رشد مطلوب شخصیت کودک است، که او را فردی باشخصیت، مسؤولیتپذیر، دارای اعتماد به نفس قوی و خلاّق میگرداند، تصور مثبتی از خویشتن پیدا میکند، روح شرافت و بزرگواری را در کودک پرورش میدهد.
* یکی از علل اساسی اختلالات رفتاری کودکان، فقدان محبت و احترام کافی از ناحیه والدین میباشد.
* پیامبر عالیقدر اسلام(ص) عملاً احترام زیادی برای کودکان و نوجوانان قایل بودند، رفتارها، عملکرد و شیوههای برخورد ایشان با کودکان و نوجوانان بهترین الگوی رفتاری برای خانوادهها میباشد. اگر امت اسلامی به شیوه ایشان در برخورد با کودکان و نوجوانان عمل نمایند، از بسیاری اختلالات و مشکلات روحی و روانی کودکان و نوجوانان پیشگیری خواهد شد.
* شیوههای عملی تکریم کودکان و نوجوانان مانند سلام کردن، همبازی شدن، جای بازی کردن و ... راهنمای خوبی برای همه والدین است.
* امام خمینی نیز به پیروی از پیامبر گرامی اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) احترام زیادی برای کودکان و نوجوانان قایل بودند که در سیره عملی ایشان موارد متعددی از احترام و تکریم ایشان نسبت به آنان آمده است.
________________________________________
1 ـ وسائل الشیعه، ج15، ص203.
1 ـ تعلیم و تربیت اسلامیمبانی و روشها، ص130.
1 ـ آئین تربیت، ص243.
1 ـ پا به پای آفتاب، ج1، ص228.
1 ـ اسلام و تعلیم و تربیت، ج2، ص185
2 ـ پا به پای آفتاب، ج1، ص213.
2 ـ روشهای افزایش عزت نفس در کودکان و نوجوانان، مقدمه.
2 ـ رشد نوآموز، ص22.
2 ـ همان، ص126.
3 ـ جامعالاخبار، ص124، طبع 1341ش.
3 ـ آئین تربیت، ص244.
3 ـ تعلیم و تربیت اسلامی، مبانی و روشها، ص134 ـ 135.
4 ـ سه گفتار در باره راهنمایی و تربیت فرزندان، ص69.
4 ـ بحار، ج23، ص114.
5 ـ کنزالعمال، خ77.
5 ـ جامع الاخبار، ص124، طبع 1341.
نماز و شکوفه های زندگی شرایط آموزش و تربیت
وارد کـردن نـونـهـالان بـه گلستان عبودیت و نماز نیازمند شناخت خصوصیات و شرایط کودک و نوجوان است ؛ شرایطی که متاءثر از عملکرد والدین و محیطی است که در آن نشو و نما می کنند. هـر یـک از ایـن شـرایـط نـقـش حـیـاتـی در رشـد و کـمـال آنـان ایـفـا مـی کـنـد و بـاعـث شـکـفـتـن گل های وجودشان می شود تا انوار عشق و بندگی تمام زوایای زندگیشان را منوّر نماید.
اگـر ابعاد این شرایط از نظر دور بماند، گل های مستعد به جای عطرافشانی و چشم ربایی ، پـژمـرده خـواهـنـد شـد و در آیـنده نه چندان دور، در محاصره علف های هرز به نابودی کشیده می شوند.
کـودکـان و نـوجـوانـان دارای فـطـرت پـاک خـداخـواهـی و عـشـق بـه کـمـال و رسـیـدن به مراتب عالی انسانی هستند. لذا ضروری است مطابق شرایط و خصوصیات آنان به گونه ای عمل شود که بر آنها تاءثیر درونی و عمیق بگذارد تا شیفته عبادت و نماز گردند.
تک تک رفتارهای کوچک و بزرگ ، آشکار و پنهان والدین ، می تواند شرایط مطلوب و سازنده یا ناسالم و مخرّبی را ایجاد نماید که کودک و نوجوان از آن متاءثر شده به سمت نیکی و خیر یا بدی و شرّ سوق پیدا کند.
عـلاوه بـر این ، قرار گرفتن کودک و نوجوان در محیط و فضای معنوی ، کم و کیف زمان و مکانی کـه در آن قـرار مـی گـیـرد، ره آوردی را بـه دنـبـال دارد کـه مـی تـوانـد جـلوه کمال یا نمای گمراهی باشد.
آمادگی های کودک و نوجوان
آگـاهـی و تـوجـه بـه شـرایـط مـخـتـلفـی کـه کـودکـان و نـوجـوانـان در مراحل سِنی خود دارند، امری بسیار مهم بوده و کاربرد عملی آن زیاد است . لذا نمی توان بدون درنـظـر گـرفـتـن آن شـرایـط، بـه درسـتـی بـه اهـداف تـربـیـتـی دسـت یـافـت . در ذیل برخی از این شرایط به اختصار شرح داده می شود:
آمادگی جسمی
بـدن سـالم ، بـا نـشـاط و قـوی ، هـمچون مَرکب راهواری است که می تواند در بهترین وضعیت و کمترین زمان ممکن فرد را به مقصد برساند.
لازم اسـت کـودک بـرای نـمـاز خـوانـدن تـوان انـجـام حـرکـات و افـعـال نـماز را به راحتی داشته باشد. اگر کودک و نوجوان مریض ، خسته یا خواب آلود است یـا مـواقـعـی کـه نـیـاز بـه استراحت و خواب دارد، یا از سرما و گرما در زحمت است ، یا تشنه و گـرسـنـه بـوده یـا تـازه از سر سفره غذا برخاسته در چنین وضعیت هایی او از آمادگی کافی بـرخـوردار نـیـسـت ، لذا والدیـن نـبـایـد آنـان را به نماز یا هر عبادت دیگری دعوت کنند. زیرا ایـنـگـونـه حـالات بـر روحـیـه آنـان اثـر گـذاشـتـه و رغـبـت بـه انـجـام بـرخـی از اعـمـال از جـمـله نـمـاز را از آنـان سـلب مـی کـنـد. اگـر در چـنـیـن وضـعـیـتـی نـمـاز بـر آنـهـا تـحـمـیل شود، نوعی تنفر ایجاد می گردد. لذا تشخیص این حالات برای والدین ضروری است و نـبـایـد چـنـین فکر کنند که کودک و نوجوان تمرد کرده و با او برخورد نادرستی انجام دهند که باعث عواقب ناگواری در آینده می گردد.
آمادگی گفتاری
گـاهی ممکن است ادای کلمات و جملات نماز برای کودک سخت و سنگین باشد؛ لذا والدین نباید او را تحت فشار قرار دهند تا حتماً کلمات را با قرائت صحیح ادا کند.
امـّا والدیـن خـود بـا دقـت و قـرائت صـحـیـح کـلمـات را اداء کـنند تا به تدریج و به مرور زمان سـنـگـیـنی ادای کلمات برای کودک از بین رفته و بتواند با تمرین بیشتر گفتاری و شنیداری به سهولت کلمات را اداء نماید.
اگـر کـودک و نوجوان در ادای کلمات دچار مشکل شد و کلمات را به صورتی قرائت کرد که خنده دار بـود، لازم اسـت بـا خـویـشـتـن داری از خـنـده و اسـتـهـزاء و بـا پـذیـرفـتـن عمل ناقص کودک و نوجوان و حتّی تشویق او، راه را برای اصلاح و هدایت فراهم تر نمود.
گـاهـی دیـده مـی شـود، بـرخـی از والدیـن عـلاوه بـر ایـنـکـه کـودک را مـسـخـره مـی کـنـنـد، عـمـل او را بـرای دیگران نیز تعریف می کنند، این گونه رفتارها اثر منفی و تخریبی شدیدی در روحیه کودکان باقی می گذارد.
بـنـابـرایـن تـوجـه به توانایی های گفتاری کودک و نوجوان امر مهمی است که اگر برخورد نامناسب شود، می تواند نوعی تنفر از نماز در آنها ایجاد کند.
آمادگی عاطفی و روانی
یـکی از نکات بسیار مهم و کارگشا، توجه به آمادگی عاطفی و روانی کودکان و نوجوانان در یادگیری و آموزش است .
( عـاطـفـه را حـالت هـا و واکـنـش هـای درونـی انـسـان تعریف کرده اند) ، این حالت ها شامل شادی ، غم ، ترس ، نفرت ، حسادت و مانند آن است که افراد از این حالت ها متاءثر شده و عکس العمل هایی را از خود نشان می دهند.
حـالت هـای عاطفی و روانی در افراد مختلف فرق دارند، و هر حالت عاطفی خود نیز دارای مراتب شـدت و ضـعـف اسـت . هـمـچـنـیـن نـقـش ، اثـر محیط و وضعیتی که افراد در آن قرار دارند بسیار قابل توجه است .
وقـتـی کـودک و نـوجـوان را بـه نـمـاز دعـوت و تـرغـیـب مـی کنیم بهتر است در شرایط خوب یا لااقل در شرایط عادی باشد، در غیر این صورت او به درخواست شما پاسخ مثبت نخواهد داد.
اگـر کـودک و نـوجـوان از والدیـن ، مـربـی یا اطرافیان خود به هر دلیلی (درست یا نادرست ) ناراحت و عصبانی باشد یا در وضعیت ترس و اضطراب آشکار و یا پنهان به سر می برد، یا از چـیـزی بـغض و کینه داشته و یا از تهدیدی نگران است ، نباید در چنین شرایطی آنان را به نماز فراخواند.
در ایـنـگـونـه مـوارد والدیـن بـایـد خـود را بـه صـفـت تـدبـیـر و تـحـمـل زیـنـت بـخـشـنـد و بـا یـافـتـن عـلت رفـتـار، از راه حل های مناسب بهره گیرند تا بتوانند در آنان آمادگی روحی ایجاد کنند.
اگـر بتوانیم در سایه تشویق و محبت ، کودک و نوجوان را به این حد از رشد روانی برسانیم که خود تصمیم بگیرد که نماز بخواند، گامی مؤ ثر و ماندگار برداشته ایم .
عـلاوه بـر ایـن کودک ، اگر به این حد از رشد روانی و ادراکی رسیده باشد که بتواند پیام ، مـفـاهـیـم و هـدف فـریـضـه نـمـاز را دریـابـد تـا انـگـیـزه عـمـل او گـردد، رشـد قـابـل قـبـولی نـمـوده و در نـتـیـجـه یـادگـیـری حاصل شده است . در هر صورت والدین می توانند شرایطی را تدارک کنند که موجب تقویت اراده و ادراک کودک و نوجوان در عبادت و نماز گردد.
نـکـته مهم در آموزش نماز این است که اگر آمادگی روحی نباشد، نمی توان با پند و نصیحت و یـا روش هـای ظـاهری و سطحی ، اثر مثبت و سازنده ای در کودک و نوجوان ایجاد کرد به طوری کـه فـرهـنـگ نماز و عبادت در اعتقاد و باور او ریشه بدواند. آموخته های ذهنی ، هیچ گاه تربیت الهـی را بـه دنـبـال نـدارد و فرد عملاً به آنها اهمیت چندانی نمی دهد. زیرا دانستن ، یک مرحله از شـنـاخـت اسـت و مـراحـل دیـگـری هـمـچـون فـهـمـیـدن ، بـه کـار بـردن ، تـجـزیـه و تـحـلیـل ، تـرکـیـب و ارزشـیـابـی را نـیـز بـه دنـبـال دارد کـه غـفـلت از ایـن مراحل نتیجه نادرستی را به همراه خواهد داشت .
بـنـابـرایـن بـرای هـدایـت کـودک و نـوجـوان بـه سـوی ایـمـان و عمل صالح ، نیازمند تشخیص و درک این حالت ها بوده تا بتوانیم به بهترین وجه ممکن آنان را به جلوه گاه عبادت رهنمون شویم ، در غیر این صورت دعوت آنان به انجام هر کاری برایشان سـخت و نوعی عذاب خواهد بود، درنتیجه یا انجام نمی دهند و یا با پرخاشگری اعتراض خود را نمایان می سازند.
آمادگی سِنّی
یـکـی دیـگـر از شـرایـط مـهـم آمـوزش و تـربـیـت ، تـوجـه بـه سن کودک و نوجوان است ، آنان درمراحل مختلف سِنی دارای حالت های پیچیده ای هستند که غفلت از آنها به آموزش و تربیت آسیب می رساند. در ذیل نگاهی گذرا به وضعیت ادراکی و ذهنی کودکان می اندازیم :
ادراک در انـسـان از آغـاز تـولد و حـتـی قـبـل از آن وجـود دارد. رشـد و تـکـمـیـل ایـن ادراک بـه عـوامـل مـخـتـلفـی بـسـتـگـی دارد، و ایـن پـیـشـرفـت بـه شـکـل هـمـاهـنـگ در جـنـبـه هـای مـخـتـلف ادراکـی آشـکـار مـی گـردد و فـعـالیـت ذهـنـی نـوزاد عـامـل هماهنگی جنبه های مختلف رفتارش است ، که با آگاهی از خود شروع و به آگاهی از مادر، اطرافیان ، اشیاء و مانند آن منتهی می شود.
کـودکان مختلف در کیفیت و کمیت ادراک با یکدیگر تفاوت دارند و این تفاوت در رفتار و شخصیت آنـان نـمـود دارد. امـّا هـمـگـی آنـان از هـنـگـام تـولد بـه بـعـد بـه طـور دائمـی در حـال پـرورش بـوده و در واکـنـش هـای ذهـنـیـشـان مـرتـب تـغـیـیـراتـی حـاصـل مـی شـود. ابـتـدا در قـبـال مـحـرک هـا قـادر بـه عـکـس العمل ساده بوده و به تدریج فعالیت های پیچیده ذهنی آنان شروع می شود.
کودکان در حدود سه سالگی در محیط اطراف خود ابراز کنجکاوی می نمایند و به تدریج وجود خویش را بهتر از گذشته درک نموده و سعی در اظهار و خودنمایی رفتار خود می کنند.
از سه سالگی تا دبستان قوای ذهنی کودک به سرعت پرورش می یابد و باعث تقویت نیروی تکلم او می گردد، یعنی کلمات را اداء کرده و معنی آنها را درک می کند.
از هفت سالگی قوای ذهنی کودک قوی تر شده و رشد بیشتر می یابد به طوری که می تواند اسـتـدلال سـاده را درک کـنـد و در مواردی نیز استدلال نماید، در این وضعیت پایه تفکّر و رفتار اندیشمندانه او نهاده می شود.
رشـد نـیـروی ادراک کـودک بـاعـث افـزایـش دقـت و درسـتـی او شـده بـه هـمـیـن دلیـل مـی تـوانـد حـواس خـود را بـر یـک مـوضـوع سـاده مـتـمـرکـز نـمـایـد. ایـن رشـد، قـدرت تـخـیـل و تـفـکـّر او را افـزایـش داده و قـادر اسـت از نـیـروی تـفـکـّر و استدلال بهره بیشتری ببرد.
از جنبه های دیگر رشد ذهنی کودکان این است که رغبت ها و افکار او متاءثر از افرادی است که از لحاظ سن به او نزدیکترند (همسالان ) و میل به الگو و تقلید در او محسوس است .
کـودک از لحـاظ ارتـبـاط فـکـری بـا دیـگران قدرت و توانایی بیشتری پیدا می کند، به همین دلیـل بـه تـمـایـلات و رغـبت های خودش نیز توجه زیادتری پیدا می کند و معلومات و ادراکات آنان معمولاً مرتبط به گفته ها و عقاید دیگران خصوصاً والدین می باشند.
بنابراین در آموزش نماز کودکان و نوجوانان باید تمام برنامه ها، روش ها، موقعیت و شرایط تـربـیـتـی ، مطابق با توانایی ، استعداد، رغبت ها و نیازهای آنان باشد تا بتوانیم یادگیری صـحیح و مؤ ثری را ایجاد کنیم . اینان وقتی چیزی را به طور عمیق یاد می گیرند که هماهنگی بـیـن پـیـام و گـیـرنده آن محقق باشد، در این صورت به طور خودآگاه و با انگیزه درونی به فعالیت ذهنی و عملی می پردازند و محصول چنین انگیزه ای ثبات و عشق به نماز و عبودیت است .
نقش والدین در ایجاد شرایط مطلوب
از مسائلی که در تربیت و آموزش نماز نقش مؤ ثری دارد، نوع رفتاری است که والدین با کودک و نـوجـوان دارنـد؛ زیـرا رفـتار و عملکرد والدین تاءثیر مثبت و یا منفی ایجاد می کند. در نتیجه شرایط خاصی را برای آنان فراهم می نماید که این شرایط می تواند سازنده و هدایت گر یا مخرّب و گمراه کننده باشد. در ذیل برخی از رفتارهای والدین را در این باره به اختصار شرح می دهیم :
آزادی و محدودیت
یـکی از مسایلی که والدین در تربیت کودک و نوجوان با آن مواجه هستند مساءله آزادی و حدود آن است . راستی چگونه باید باشد؟
در ایـن بـاره مـعـمـولاً والدیـن گـرفـتـار افـراط یـا تـفـریـط مـی شـونـد، بـرخـی آزادی کـامل و بدون هدایت و راهنمایی و کنترل های صحیح را در پیش می گیرند، و برخی دیگر بعکس با ایجاد محدودیت شدید آنان را در شرایط بسیار بدی قرار می دهند. امّا حقیقت این است که آزادی کودک و نوجوان در حدی که دچار گمراهی و سردرگمی نشوند امری سازنده است و محدودیت های بجا و مناسب نیز بر این سازندگی می افزاید. زیرا آزادی و اختیار درست ، موجب شکوفایی و رشـد اسـتـعـدادهـا مـی شـود و گـرنـه از رشـد و بـلوغ فـکـری و کـمـال روحـی مـحـروم مانده همیشه خود را نیازمند و وابسته به کمک و یاری دیگران احساس خواهد کرد.
مـنظور از آزادی در تربیت برداشتن محدودیت ها نیست بلکه نبودن اجبارها است . یعنی والدین به گـونـه ای بـا کـودک و نـوجـوان رفـتـار نمایند که او با انتخاب و تلاش خود، استعدادهایش را شـکـوفـا نـمـایـد و اگـر هـم دچـار خـطـا شـود، بـا راهنمایی ، مدارا کردن ، برخورد عقلایی با مسایل و در نهایت بهره گیری صحیح از آزادی مسیر درست را برگزیند.
همچنین باید توجه داشت که منظور از آزادی کودک و نوجوان این نیست که از فرامین درست والدین پـیـروی نـکـنـنـد، بلکه منظور آن است که اطاعت آنان از والدین ، از روی رغبت و علاقه باشد نه اطـاعـت اجـبـاری و کـورکـورانـه . اطـاعـت تـحمیلی و رشد نیافته نمی تواند قلبی و با انگیزه درونـی بـاشـد لذا دوام ندارد، حتی در بسیاری مواقع باعث تنفر از والدین و خواسته هایشان را نیز در پی خواهد داشت !
در تـربـیـت نـمـاز باید به آزادی و محدودیت ، توجه دقیقی کرد و با روش های درست و عقلانی آنـان را یـاری نـمود تا خود آزادانه به نماز روی آورند. نماز تحمیلی و عبادت اجباری نه تنها اثـر سـازنـده ای نـدارد بـلکـه گمراهی حتمی را به همراه خواهد داشت که به صورت لااُبالی گری و گریز از دین یا تحجّر و ظاهرنگری باقی می ماند.
اگـر نـوجوان در مواقعی سهل انگاری کرد و نماز نخواند، اولین روش ایجاد محدودیت ، فریاد، کتک ، اعتراض و خشونت نیست بلکه باید علت را درک کرد و با عادت دادن ، تشویق ، مهربانی و مـحـبـت و ابراز همدردی و همراهی او را به راه مستقیم عبودیت و بندگی خداوند ارشاد نمود. مولای متقیان علی (ع )فرمودند:
با خشم و غضب امکان تاءدیب و تربیت نیست .
اگـر هـمـه اقـدامـات لازم بـه درستی انجام گرفت و نتیجه نداشت ،لازم است با قاطعیت و جدیت ، هـمـراه بـا مـدارا و لطـف ، صـبـر، و بـه تـدریـج و مـداومـت از او بـخـواهـیـد کـه آن عـمـل را انـجام دهد. در این صورت ، مواردی را که کودک و نوجوان کراهت داشت ، به تدریج و با تمرین و مداومت از بین می رود.
پرهیز از چشم و هم چشمی
یـکی از آفات مهم تربیتی ، چشم هم چشمی والدین در تربیت فرزندان است . زیرا می پندارند که نباید از دیگران عقب ماند.
کـودکـان و نوجوانان هر یک با همدیگر فرق دارند. زیرا استعداد، توانایی ، درک و تشخیص ، محیط خانوادگی ، وراثت ، محیط اجتماعی ، رفتار والدین و نوع تربیت هر کدام عاملی برای این تـفـاوت هـا بـه حـساب می آیند. ممکن است کودکی از لحاظ ادراک و یا آمادگی بیانی ، زودتر از دیـگـران بتواند فعالیت های ذهنی را شروع کند و عملی را یاد بگیرد ولی کودک دیگر دیرتر به این مرحله برسد.
بنابراین در آموزش و تربیت الهی ، آیا چنین تصوری صحیح است که فرزندمان را با کودکان دیـگـر کـه زودتـر نـمـاز را یـاد گـرفـتـه انـد و بـه ایـن عمل نیکو مزین شدند مقایسه کنیم و در اثر این مقایسه به برخوردهای نادرست همراه با سرزنش و ملامت زیاد او را از میدان به در کنیم ؟!
مولای متقیان امیر مؤ منان درباره سرزنش و ملامت فرمودند:
زیاده روی در ملامت آتش خیره سری و لجبازی را شعله ور می سازد.
بـنـابـرایـن زیـبـنـده اسـت کـه بـا آگاهی ، ایجاد محیط مناسب ، رفتارسازنده و مؤ ثر، آموزش صحیح ، صبر و بردباری ، پرهیز از چشم و هم چشمی و با توجه به توانایی ها و استعداد و مـوقـعـیـت فـرزنـدمـان ، او را بـه گـلسـتـان عـشـق و بـنـدگـی رهـنـمـون سـازیـم تـا عـطـر دل انگیز عبادت را با جان و دل دریابد و شیفته نماز گردد.
دوری از شتابزدگی
از جـمـله آفـات آمـوزش و تربیت نماز شتابزدگی و عجله است . اگر می خواهیم کودک و نوجوان فـریـضه نماز را پاس دارد، ضروری است در آموزش و تربیت از هرگونه شتابزدگی و کار نـسـنـجـیـده پـرهیز نماییم . زیرا شتابزدگی موجب هلاکت ، پشیمانی و خطا و لغزش است مربی بزرگ عالم بشریت علی (ع )در این باره فرمودند:
عجله موجب لغزش است .
آمـوزش شـتـابـزده ، آمـوزشـی سـطـحـی ، ظاهری ، موقتی و ناقص بوده و در بسیاری موارد کج فهمیدن و در نتیجه بد عمل کردن را به دنبال دارد.
آمـوزش نـمـاز بـایـد در حـد درک و طـاقـت کـودک و نـوجـوان بـاشـد و بـا تـاءمـل و بـه تـدریـج صـورت گـیرد، والدینی که برای تربیت الهی فرزندان خود فعالیت نـمـی کنند یا فعالیت مؤ ثری ندارند، چگونه توقع دارند کودک و نوجوان در چند جلسه و با چـنـد تذکر و نصیحت معارف نماز را درک کرده و به کار بندد؟ آیا با اندیشه ( ره صد ساله را یک شبه پیمودن ) می توان به تربیت الهی دست یافت ؟
بـنـابـرایـن ، والدیـن بـرای تـعـمـق بـاور دیـنـی در کـودک و نـوجـوان لازم اسـت بـا تاءمل و به دور از هرگونه شتابزدگی عمل کنند و از کُندی آموزش نهراسند، بلکه سعی کنند به طور غیر مستقیم و در عین حال فعال برای کودک زمینه سازی نموده تا خود با اندیشه خویش به درک مفاهیم دینی از جمله معارف نماز نایل آید تا حدی که هدفش کسب و رسیدن به واقعیت های دینی و دست یابی به آثار فردی و اجتماعی نماز باشد.
نـکـتـه قـابـل ذکـر اینکه ، عجله در کار خیر بسیار نیکو است ، امّا به این معنی نیست که انسان در انـجـام کار خیری همچون نماز، شرایط و مقتضیات تربیت را مد نظر قرار ندهد و در زمان کوتاه به نتیجه ناقص دست یابد.
رابطه تکریم شخصیت با نماز
احـتـرام بـه شـخـصـیـت کـودک و نـوجـوان در شخصیت سازی آنان نقش مؤ ثری ایفاء می کند و می تـوانـد رابطه درست یا نادرستی را درباره شخصیت الهی آنان ایجاد نماید. برای روشن شدن مطلب ، ابعاد شخصیت کودک و نوجوان را به صورت فشرده مطرح می کنیم تا بتوانیم رابطه آن را با نماز دریابیم .
در تعریف شخصیت چنین آورده اند:
شخصیت مجموعه ای از جنبه های بدنی ، عادات ، تمایلات ، حالات ، افکار، نظریات ، استعدادها، و رفـتـارهـایـی اسـت کـه در فرد به صورت خصوصیات و صفاتی نسبتاً پایدار درآمده و به صورت یک کل و واحد عمل می کند.
مـراحـل تـشـکـیـل شـخـصـیـت را در چـهـار مـرحـله تـقـلیـد، تـلقـیـن پـذیـری ،هـمـانندسازی و مرحله تشکیل خود دانسته اند و درباره این مرحله گفته اند:
این مرحله نتیجه سه مرحله ماقبل خود است . در این مرحله کودک شخصیت اکتسابی و یا (من ) خود را مـی سـازد. کـودک در ایـن مـرحـله شـخـصـی را کـه بـا وی همانند شده از نظر دور می کند و تنها خـصـایـص اخـلاقـی او را بـه شـخـصـیـت خـود مـی بـخـشـد. کـودک قبل از این مرحله برای خود مبانی خاص برگزیده بود که حالا می تواند براساس آن آرمان ها، خواست ها و تمایلات و قوای خود را پایه ریزی کند.
تـلاش فـراوان انـبـیا، اوصیای الهی و صلحا بر این بوده است که انسان ها دارای کرامت و عزّت نفس باشند و گرامی داشته شوند. قرآن کریم در این باره می فرماید:
( وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ) (سوره اسری / 70)
همانا فرزندان آدم را گرامی داشتیم .
پـیـامـبـر اکـرم (ص )و امـامـان مـعـصـوم (ع )در موارد زیادی به اکرام کودکان و رعایت حقوق آنان سـفـارش فـرمـوده انـد، از جـمـله بـا انـتـخـاب نـام نـیـکـو، تـغـذیـه سـالم و حـلال ، رفـتـار مـناسب و عادلانه ، بازی با کودکان ، صدا زدن با القاب محترمانه ، حتی سلام کـردن بـه آنـان ، شخصیت کودکان و نوجوانان را محترم شمرده تا در آینده انسان های وارسته و متدینی باشند.
رسول مکرم اسلام (ص )درباره احترام به فرزندان به صراحت فرمودند:
فرزندان خود را احترام کنید و با آنان مؤ دبانه برخورد نمایید.
اگـر انـسـان بـه عـزّت نـفـس حـقیقی نه تصنعی و خیالی دست یابدبه طور حتم و یقین از نظر روانـی دارای شـخـصـیـت سـالم ، طـبـیـعـی و پـویـا خـواهـد بـود. ایـن سـلامـت مـانـعـی در قـبـال اخـتـلال هـای روانـی و شـخـصـیـتـی کـودک و نـوجـوان هـمـچـون لجـاجـت ، احـساس حقارت ، پـرخـاشـگـری ، انـزوا و گـوشـه گیری ، خود مطرح کردن منفی (درصورتی که شکست خورده باشد) و مانند آن می باشد.
( راجرز) محقق روانشناسی می نویسد:
آدمـی نـیـاز دارد بـه ایـنـکـه دیـگـران بـرایـش قـدر و مـنـزلتـی قـایل باشند و خویشتن را با قدر و قیمت ببیند و در برخورد با قدردانی دیگران این احساس را بـه دسـت آورد کـه دارای ارزشـی اسـت کـه در فـراز و نـشـیـب زنـدگـی وی را یـاری مـی کند.
و نیز درباره عزّت نفس کودک می نویسد:
طـرز بـرخـورد گـرم و محبت آمیز، احترام ، صمیمیت ، پذیرش و مهربانی ازطرف محیط به ویژه اولیای کودک ، احساس عزّت نفس را در فرد ایجاد می کند.
روانـشـنـاس اجـتـمـاعـی ( الیـور ارنـسـون ) دربـاره نـقش عزّت نفس درانجام کار خوب یا بد می نویسد:
شـخـصـی کـه عـزت نـفـسـش پایین است ، خیلی مشکل نیست که مرتکب عملی غیر اخلاقی گردد، چه ارتکاب یک عمل غیر اخلاقی با خود پنداره او ناهماهنگ نیست . از سویی دیگر اگر شخصی عزّت نـفـس بـالایـی داشـتـه بـاشـد، احـتـمـالا بـیـشـتـر در بـرابـر وسـوسـه ارتـکـاب یـک عمل خلاف مقاومت می کند. چون رفتار خلاف ، ناهماهنگی بسیاری در او پدید می آورد.
مساءله مهم این است که در قبال رفتارهای نادرست کودک ونوجوان چگونه باید برخورد کرد که بـه شـخـصـیـت او آسـیـبـی وارد نـشـود؟ در ذیـل یـکـی از بـرخـوردهـای صـحـیـح درمقابل خلاف کودکان شرح داده می شود.
تغافل
یـکـی از روش هـای اصـلاحـی بـرای رفـتـارهـای نـادرسـت در امـر تـربـیـت ( تـغـافـل ) اسـت کـه بـه مـعـنـی تـظاهر و خود را به غفلت زدن می باشد؛ یعنی اگر کودک و نـوجـوان خـطـایـی انـجام داد به حساب نیاورده و طوری جلوه دهید که شما نمی دانید. امّا در باطن عـلت رفـتـارش را دریـابید و راه حل مناسب را با شیوه غیرمستقیم به اجرا گذارید که بسیار مؤ ثر و نافع می باشد.
خـواجـه نـصـیـرالدیـن طـوسـی مـتـفـکـّر بـزرگ اسـلامـی دربـاره تغافل می نویسد:
کودک را باید به هر خلق نیکی که از او صادر می شود مدح گویند و اکرام کنند و برخلاف آن تـوبـیـخ و سـرزنـش صـریـح نـنـمـایـنـد کـه بـر قـبـح اقـدام نـمـوده اسـت ، بـلکـه او را بـه تغافل نسبت دهند تا با تجاسر (گستاخی ) اقدام نکند و اگر برخود می پوشد، پوشیده دارند و از عادت گرفتن توبیخ و از مکاشفه ، احتراز باید کرد که موجب وقاحت شود.
بـنـابـرایـن اگـر مـی خواهیم کودک و نوجوان دارای شخصیت الهی وسالم باشد تا در سایه آن بـتـوانـد بـه اعـمـال نیک و صالحی همچون نماز آراسته گردد، ضروری است با احترام و ادب ، شخصیت او را پاس داشته و در شخصیت سازی و عزّت نفس مددکارش باشیم .
کـودک و نـوجـوانـی که مورد احترام است ، برطبق فطرت خداجویی ، احساسات و عقلش با تکیه برهدایت وحی و ارزش های توحیدی ، استحکامی در شخصیتش ایجاد می شود که ضامن سعادت و کمال او می گردد.
اگـر عـقـیـده و فـرهـنـگ نـماز با عواطف و احساسات او پیوند یابد، موجب دوام آن عقیده در وجودش خواهد گردید و باعث ارتباط اساسی و بنیادین خواهد شد که دوستی و عشق به نماز را تقویت و ماندگار می کند. آیا در این صورت نماز ستون دین ، پرچم عزّت ، کشتی نجات و چراغ هدایت او نخواهد شد؟
تاءثیر محیط بر رفتار کودک و نوجوان
هـر مـوجـود زنـده ، دارای اسـتـعدادهای بالقوه ای است که در موقعیت های مساعد و مطلوب ، آن ها را بـروز مـی دهـد. بـدون فـراهـم آمـدن چـنـیـن وضـع مـطـلوبـی ، هـیـچ گـاه هـدف نـهـایـی کـه کمال هر موجود زنده است تحقق نخواهد یافت . بلکه از هدف دور می شویم . مثلاً اگر گیاهی در وضـعـیـت آب و هـوایـی نـامـنـاسـب قـرار گـیرد، نه تنها رشد نمی کند بلکه از بین هم می رود، حـال اگـر انـسـان در وضـع مـسـاعـد و سـالمـی قـرار نـگـیـرد، نـه تـنـهـا بـه کـمـال انـسـانـی و الهـی کـه هـدف خـلقـت اسـت دسـت نـمـی یـابـد بـلکـه از راه مـسـتـقـیـم ایمان و عمل صالح خارج شده و از حیوان هم پست تر و خطرناک تر می شود.
تعریف محیط
در تـعـریف محیط گفته اند: محیط عبارت است از تمام عواملی که در وجود انسان اثر می گذارد و آدمی دائماً با آنها در تماس است به نحوی که وجود انسان را احاطه کرده اند.
تاءثیر محیط بر رفتار
هر محیطی که انسان در آن رشد می یابد خواه ناخواه در جسم و روان او اثر می گذارد، اثری که می تواند در شخصیت و عملکرد افراد به صورت مثبت یا منفی آشکار گردد.
همه چیزهایی که فرد در محیط طبیعی و زیستی ، جامعه ، خانواده ، مدرسه و مانند آن با آن مواجه هست را می توان محیطی دانست که از آن تاءثیر می پذیرد و تاءثیر می گذارد.
مـحـیـط خـانـواده ، اولین ، مهم ترین و مؤ ثرترین جایگاه پرورش کودک است که اگر از سلامت روانـی و طـهـارت مـعـنـوی بـهـره مـنـد بـاشـد بـه یـقـیـن در شکل گیری شخصیت کودک نقش کلیدی و تاءثیر دائمی خواهد داشت .
نـوع رفتار و عملکرد والدین چه در ارتباط با کودک و نوجوان و چه در ارتباط با دیگران ، در انجام کار، اعتقاد و باور، اخلاق و رفتار کودک و نوجوان و شخصیت آینده اش اثر می گذارد. به هـمـیـن دلیـل باید شرایط مناسب رشد مادی و معنوی آنان را فراهم کرد تا در فضای سالم رشد یابند و به کمال معنوی برسند.
( اسـکـیـنـر) رفـتـار شـنـاس و صـاحـب نـظـریـه تـغـیـیـر رفـتـار، عـلت رفـتـار را در درجـه اول محیط می داند:
برای ایجاد، اصلاح و تغییر رفتار باید شرایط مناسب محیطی رافراهم ساخت .
بـرای ایـجـاد شـرایط مناسب عبادت و خودسازی چه باید کرد؟ آیاخودسازی معنوی خود به خود انـجام می شود؟ یا مقدمات ، شرایط و فضای سالمی که از هرگونه گناه و فساد به دور است می تواند موجبات رشد معنوی و عشق به عبادت خداوند سبحان را در قلوب پاک و مهیای کودکان و نوجوانان فراهم نماید؟
محیط سالم
مـحـیـط سـالم و مـنـاسـب بـرای رشـد کـودک و نـوجـوان دربـرگـیـرنـده شـرایـطـی از قـبـیـل دوسـت داشـتـن کـودک و نـوجـوان ، تـلاش در جهت شخصیت سازی آنها، احترام به شخصیت و رفتار آنان ، اِعمال تشویق و تقویت زمینه های مثبت به جای تنبیه و برخورد نامناسب و روش های بازدارنده ، بدبین نبودن و اعتماد داشتن ، حذف موانع عدم سلامت محیط، دادن آزادی کافی و لازم و مانند آن را شامل می شود.
در محیط سالم ، فضای محیط خانوادگی بسیار صمیمی ، آکنده از مهر و محبت و دوستی با کودک و نـوجـوان اسـت . رفـتـار سـازنـده و الهـی والدیـن خـود مـی تـوانـد عـامـلی بـاشـد تـا آنـان از عمل عبادی و نماز والدین الگو گرفته و پایه های شخصیت معنوی خویش را استحکام بخشند.
کـودک اولیـن آموزش ها را در محیط خانواده دریافت می کند، لذا ضروری است والدین آموزش نماز را به تدریج و به زبان ساده که مطابق با درک آنان است همراه با تکرار اذکار و معانی نماز و ارائه الگـوی مـنـاسـب ، عـلاقـه لازم را در آنـان ایـجـاد نـمـایـنـد تـا یـادگـیـری نـمـاز حاصل گردد.
تاءثیر سرگرمی ها بر محیط
از جمله موانع آموزش صحیح و مؤ ثر که می تواند سلامت روانی و آموزشی را بر هم زند، وجود سرگرمی های متعدد و مختلف با جاذبه های فریبنده است که متاءسفانه امروزه اکثر خانواده ها از آن غفلت دارند.
کودک و نوجوانی که تمام وقت خود را به برنامه های مختلف تلویزیونی از برنامه کودک تا سـریـال هـای مـخـتـلف ، برنامه های جذّاب ورزشی و... تا درس و مشق ، بازی ، تفریح ، دید و بازدید و مانند آن سرگرم و مشغول است و با تنی خسته و ذهنی آشفته ، چگونه در معرض نسیم معنوی نماز قرار می گیرد؟ این درحالی است که والدین نیز به نحوی دیگر درگیر زندگی و مـشـکـلات آن بـوده و هـنـگـام حـضـور در مـنـزل هـم بـه دیـدن تـلویـزیـون و مـانـنـد آن مـشـغـول مـی شـونـد. آیـا ایـن دسـته از والدین و کودکان (که کم هم نیستند) موفق خواهند شد به کـاروان عـشـق و بـنـدگـی بـرسـنـد تـا از سـفـر روحـبـخـش کمال لذت و بهره ببرند؟
بـنـابـرایـن با توجه به مطالب ارائه شده می توان گفت یکی از مسؤ ولیت های حتمی والدین ایجاد محیط سالم و سرشار از معنویت است تا در پرتو انوار چنین فضایی کودکان و نوجوانان رشـد یـافـتـه و نـمـاز را که جلوه ای از عبودیت و بندگی خداوند است با تمام وجود دریابند و شخصیت الهی آنان آشکار گردد.