خود شکوفایی
مقدمه
مفهوم خود شکوفایی (Self - Actulization) اصولا در نظریات مربوط به مکتب انسان گرایی مطرح شد. کارل راجرز و آبراهام مازلو از چهرههای معروف نظریات انسان گرایی این مفهوم را برای توصیف افرادی بکار بردند که ویژگیهایی متفاوت از بقیه دارند. ویزگیهایی که این دو انسان گرا برای افراد خود شکوفا عنوان میکنند، در بسیاری جهات همپوشی دارند.
چه چیزی باعث میشود یک فرد به خود شکوفایی برسد؟
چرا همه افراد به خود شکوفایی نمیرسند؟
ویژگیهای افراد خود شکوفا از دیدگاه راجرز
از دیدگاه راجرز رسیدن به خود شکوفایی به معنای رسیدن به بالاترین سطح سلامت روانی است. پذیرش همه تجارب ، گرایش به زندگی کامل در هر لحظه از هستی ، داشتن توانایی هدایت خود بجای هدایت شدن بر اساس منطق ، عقاید و خواستهای دیگران ، احساس آزادی در عمل و تفکر و برخورداری از خلاقیت سطح بالا از ویژگیهای افراد خود شکوفاست. چنین شخصی از دید راجرز همواره از رعایت مثبت غیر شرطی اشخاص مهم و مورد اعتماد بهرهمند بوده است. به عبارتی همواره او را برای خودش خواستهاند، نه برای کارهایش. چنین فردی قادر است دائما بطور سازنده و به صورت فزایندهای بسوی رشد و کمال گام بردارد. او در برابر شرایط ناموفق و ناراضی زندگی تسلیم نمیشود و تلاش میکند برای کامل شدن و به حد کمال عمل کردن ، روابط با دیگران را در بهترین و مناسب ترین شکل جهت میدهد. آنها آمادگی کسب هر گونه تجربه را دارند، همه عوامل مربوط را سبک و سنگین میکنند و سعی میکند ارتباط یکپارچهای با تمامی زمینهها داشته باشد.
ویژگیهای افراد خود شکوفا از دیدگاه مازلو
آبراهام مازلو (Abraham Moslow) در نظریه انگیزشی خود اظهار داشت که افراد در جهت خود شکوفایی تلاش و حرکت میکنند، ولی وقتی در مورد میزان افراد خود شکوفا تحقیق کرد، کمتر از یک درصد از افراد را خود شکوفا یافت. این تمایز بین تمایل به خود شکوفایی و پایین بودن تعداد افراد خود شکوفا او را بدین نتیجه رساند که افراد خود شکوفا دارای ویژگیهایی هستند که دیگران ندارند. آنها چیزهایی و اهدافی در زندگی دارند که آنها را از دیگران متمایز میکند. مازلو با مطالعه ویژگیهای افرادی چون آبراهام لیکلن ، والت و نیمن ، وان بتهوون ، آلبرت انیشتین و الیور روزمت خصوصیاتی که این شخصیتها را از افراد دیگر متمایز میکرد، مشخص نمود. او ویژگیهای این انسانها را چنین خلاصه کرده است:
به واقعیتها توجه دارند و جهت گیری آنها در برخورد با مسائل و ارتباطاتشان و پذیرش آنها واقع گرایانه است و تلاش میکنند که ادراکات خود را مبتنی بر واقعیات بسازند.
خود و دیگران و جهان را آنطور که هست میپذیرند. به عبارتی تلاش میکنند میانه خوبی با شرایط خود و دیگران داشته باشند و آنها را به همان صورت بپذیرند.
بیش از اینکه خود محور باشند، توجهشان به مشکلات خارجی معطوف است.
نیاز به خلوت و حریم خصوصی دارند.
خود مختار و مستقل هستند.
منزلت اشخاص و اشیاء در نظر آنها قالبی و ثابت نیستند، بلکه در تحول است.
اکثر آنها دارای تجربههای روحانی و معنوی هستند که لزوما خصیصه مذهبی ندارند.
خود را با همنوعان خود همانند میکنند.
روابط آنها با افراد معدودی که مورد مهر و علاقه هستند، عمیق و عاطفی است نه سطحی و معنوی.
وسیله را با هدف اشتباه نمیکنند. و در عین اینکه از وسایل به نحو احسن استفاده میکنند، به اهمیت آنها در رسیدن به اهداف خود که ارزشمندی بالاتری دارند اذعان دارند.
شوخ طبعی آنها فلسفی است نه خصمانه. بطوری که روابط اجتماعی آنها را خلق نمیسازند.
خلاق هستند.
نسبت به همرنگی فرهنگی مقاومت میکنند.
نسبت به کار خود در صرف وقت ، در راه آن تعهد و احساس مسئولیت دارند.
رفتار آنها ساده و طبیعی است.
نیاز به خود پیروی ، با خود بون و استقلال شخصی دارند.
تجارب عرفانی یا اوج دارند.
از روان رنجوری رهانید و در سلامت روانی بسر می برند.
مازلو پس از تحقیق و بررسی ، ویژگیهای کلی افراد خود شکوفا را به شرح زیر بیان کرد:
ادراک بسیار کارآمد از واقعیت ، آنها دنیا را چنانکه هست میبینند، بدون پیشداوری یا قضاوت قبلی.
پذیرش خود ، دیگران و طبیعت بطور کلی
خود انگیختگی ، سادگی و طبیعی بودن
تمرکز روی مشکلات به جای تمرکز روی خود
نیاز به استقلال و داشتن حریم شخصی
احساس درک تازه و مداوم از جهان اطراف خود
تجربههای عرفانی
علاقه اجتماعی
روابط بین فردی ، روابط دوستی افراد خود شکوفا شدیدتر و عمیقتر از روابط مردم عادی است.
خلاق بودن ، افراد خود شکوفا در همه فعالیتهای خود انعطافپذیر ، خودانگیخته و مشتاق اشتباه کردن هستند.
ساختار منش دموکراتیک ، قادرند در ارتباط با هر فردی با روشنی و تواضع ارتباط برقرار سازند.
مقاومت در برابر فرهنگ پذیری ، در واقع آنان بوسیله ماهیت درونی خودشان اداره میشوند و نه بوسیله
فرهنگ.
این ویژگیها در مواردی باهم وجه مشترک دارند، بطور کلی به نظر میرسد که ویژگی انسانهای خود شکوفا به استقلال و اعتماد به نفس است. آنها پذیرای خود و دیگران هستند و مهمتر از همه پذیرای چیزی هستند که زندگی به آنها عرضه میکند. نیازمندی این اشخاص ، نیازهای سطح بالا در سلسله مراتب نیازهای مازلو است، نیاز به چیزی که برای زندگی خوب لازم است، همچون حقیقت ، عدالت و امثال اینها. شخصیتهای خودی کلونا به مازلوآ آموختند که انسان نه تنها برای بقاء و یا رفع کمبودها و نارساییها تلاش میکند، بلکه به دنبال وجودی بامعناست که از نیاز درونی برای همسازی و یکپارچگی نشأت میگیرد. تقریبا همیشه افراد میانسال یا بالاتر دارای این ویژگی هستند، به نظر مازلو آنها کمتر از یک درصد جامعه را تشکیل میدهند.
انتقاد از نظریه خود شکوفایی
روش پژوهش و دادههای تحقیقی مزبور ، به این دلیل که نمونه مورد مطالعه وی بسیار کوچکتر از آن است که تقسیم نتایج را ممکن سازد مورد انتقاد قرار گرفته است. دیگر اینکه انتخاب آزمودنیها بر اساس ملاکهای ذهنی خودش درباره سلامت روانی صورت گرفته است و اصطلاحات او به صورت مبهم تعریف شدهاند. نظریه خود شکوفایی از حمایت تجربی آزمایشگاهی محدودی برخوردار است، بیشتر پژوهشها نتوانستهاند این نظریه را تّأیید کنند، اما این نظریه در تعلیم و تربیت ، صنعت و تجارت ، پزشکی و روان درمانی مورد استفاده قرار گرفته است.