جوان و بحران هویت
در دوره نوجوانی و جوانی، اساسی‏ترین تحولات زندگی انسان از طریق شکوفایی اصیل‏ترین نیازها به وقوع می‏پیوندد. از میان همه این احساس نیازها،
نیاز به برخورداری از یک هویت مستقل، بیش‏ترین تاثیر را در سرنوشت افراد و درنتیجه در سرنوشت جوامع بشری دارد.
جوان در این برهه از زندگی، به موازات احساس نیاز به داشتن یک هویت مستقل، از نظر ذهنی نیز دچار یک تحول بی‏سابقه مهمی می‏شود. ارزش‏های نسبتا ثابت دوره کودکی فرو می‏ریزد، بدون این‏که نظام فکری و ارزشی خاصی جایگزین آن شود، در نتیجه، جوان با یک بحران فکری و فرهنگی بزرگی مواجه می‏گردد. چون نه همچون گذشته از طریق همانندسازی رفتار و عملکردهای خود به دیگران، می‏تواند به اعمال خود نظام منسجمی بخشد و نه از ایده و نظام فکری و ارزشی مستقلی برخوردار است تا در هر مورد مستقلا تصمیم‏گیری خاصی داشته باشد. در چنین موقعیتی، اگر جوان از شرایط مناسب فکری و روحی و روانی نیز محیط فرهنگی و آموزشی شایسته‏ای برخوردار نباشد، در گزینش مسیر درست و انتخاب هویت واقعی دچار مشکل می‏گردد.
بحران هویت
از عدم توانایی فرد در تحصیل هویت انسانی، با تعابیر مختلفی یاد شده است. برخی از صاحب‏نظران از آن با تعبیر «گم کردن خویش‏» یا «از خود بیگانگی‏» یاد می‏کنند. و روان‏شناسان از این حالت اغلب تحت عناوینی چون: «آشفتگی هویت‏»، «اختلال هویت‏» و «بحران هویت‏» یاد می‏کنند و در توصیف آن می‏گویند: «بحران هویت عبارت است از عدم توانایی فرد در قبول نقشی که جامعه از او انتظار دارد.» (1) به اعتراف همه صاحب‏نظران، جدی‏ترین بحران در طول زندگی انسان در خلال شکل‏گیری هویت او رخ می‏دهد; چون شخصی که فاقد یک هویت متشکل قابل قبولی باشد در طول زندگی با مشکلات بسیار زیادی روبه‏رو خواهد شد. چنین شخصی در درجه اول از حقیقت وجودی خود و استعداد و توانمندی‏هایی که دارد، آگاهی لازم ندارد و در درجه دوم، از هدف خلقت و نقشی که در نظام هستی بر عهده اوست‏بی‏اطلاع است، در نتیجه، از تشخیص شیوه درست ارتباط با دیگران و برخورد با پیش‏آمدها نیز پاسخ به اصلی‏ترین پرسش‏های زندگی عاجز است. مجموعه این امور در نهایت، او را دچار سردرگمی در اغلب موضع‏گیری‏ها می‏کند. طبیعی است که وقتی فرد خود را نشناخت و هدف از آفرینش جهان و انسان برای وی معلوم نگشت و با وظایفی که در جامعه بر عهده دارد آشنا نشد، نمی‏تواند نقش مثبتی در زندگی ایفا کند. بروز چنین وضعی و تزلزل فکری اعتقادی مهم‏ترین خطری است که سعادت انسان را در طول حیات مورد تهدید قرار می‏دهد.
نشانه‏ها و پیامدهای بحران هویت
همان‏گونه که برخورداری از هویت انسانی کامل، نشانه‏های مشخصی چون خودباوری، احساس ارزشمندی و توانایی حل مشکلات، موضع‏گیری مناسب در برخورد با پیش‏آمدها و برخورداری از اراده و استقلال لازم و... دارد، فقدان یا اختلال هویت نیز آثار و نشانه‏هایی دارد. روان‏شناس معروف «اریکسون‏» در این‏باره می‏گوید: «فردی که قادر به یافتن ارزش‏های مثبت پایدار در فرهنگ، مذهب یا ایدئولوژی خود نیست، ایده‏آل‏هایش به هم می‏ریزد. چنین فردی که از به هم فروپاشی هویت رنج می‏برد، نه می‏تواند ارزش‏های گذشته خود را ارزیابی کند و نه صاحب ارزش‏هایی می‏شود که به کمک آن‏ها بتواند آزادانه برای آینده برنامه‏ریزی نماید. (2)
گرچه تعبیر «اریکسون‏» در نوع خود بجاست اما برای روشن شدن اثرات و نشانه‏های بحران هویت‏به برخی نتایج آن اشاره می‏گردد:
الف. بی‏برنامگی در زندگی
انسانی که دچار بحران هویت‏شده است، نمی‏تواند برای زندگی خود طرح و برنامه منسجمی تهیه کند. چون چنین شخصی علاوه بر این‏که از درک اهداف اصلی حیات خود ناتوان است، در ایجاد انسجام بین هدف‏ها و وظایف عادی زندگی نیز دچار حیرت و سردرگمی است.
ب. غفلت از فرصت‏ها
از جمله عوارض بحران هویت، بیهوده تلف کردن وقت و از دست دادن فرصت‏هاست. بروز اختلال در هویت موجب می‏شود که فرد از تشخیص صلاح کار و عوامل سعادت‏آفرین و تعالی‏بخش ناتوان گردد. در نتیجه، چنین فردی اغلب، اوقات خود را به بطالت می‏گذراند. برای چنین فردی مهم نیست که سرمایه اصلی زندگی را، که عبارت از لحظات عمر است، چگونه از دست می‏دهد.
ج. مسؤولیت گریزی
از آنجا که احساس مسؤولیت‏با نوع نگرش انسان به جهان، انسان، خدا معنی پیدا می‏کند، فرد از خود بیگانه نمی‏تواند جایگاه خود را در نظام هستی به صورت شایسته تشخیص دهد. در نتیجه از پذیرش مسؤولیت‏ها شانه خالی می‏کند. روشن است که کسی که نتوانست پاسخی برای سؤالات اساسی زندگی خود پیدا می‏کند، در حقیقت انگیزه‏ای هم برای پرداختن به وظیفه خویش در قبال خود و جهان و دیگران نخواهد داشت.
د. دل‏مشغولی‏های بی‏ارزش
از مظاهر روشن فقدان هویت، مشغول بودن به هدف‏های ناچیز و کارهای بی‏ارزش است. فردی که دچار خود فراموشی شده، هرگز نمی‏تواند در زندگی برای خود نقش مؤثری پیدا کند. به همین دلیل ضمن احساس پوچی، اغلب اوقات خود را در کارهای بیهوده صرف می‏کند و چون این قبیل کارها، کم‏کم ارزش و اعتبار خود را در نزد شخص از دست می‏دهد، فرد در نهایت دچار احساس بی‏ارزشی، یاس و بی‏معنایی می‏شود. چه بسا در چنین مواقعی حتی دست‏به خودکشی نیز... خواهد زد.
ه. تقلید کورکورانه از دیگران
اغلب افرادی که به بحران هویت دچارند، دارای شخصیت‏بسیار منفعلی هستند. چون از جهان‏بینی و نظام ارزشی ثابتی برخوردار نیستند، اعمال و رفتار و ارزش‏های خود را براساس دیدگاه‏های دیگران تنظیم می‏کنند. روشن است در این حد اهمیت قائل شدن به داوری‏های معقول و غیرمعقول دیگران و احساس خود کم‏بینی زمینه‏ای برای نفوذ اندیشه‏ها و ارزش‏های غلط بیگانگان است و این امر گاهی آن چنان مؤثر واقع می‏گردد که فرد حتی کوچک‏ترین
واکنش در قبال دستورات و القائات غلط فرهنگی آنان را، نوعی ارتجاع تلقی کرده، پای‏بندی به ارزش‏های خودی را خلاف اصول مدنیت و تمدن می‏پندارند! بدین‏وسیله، بستر تسلط همه جانبه فکری و اقتصادی و فرهنگی بیگانگان را بر سرنوشت‏خود و جامعه با دست‏خویش فراهم می‏سازد.
عوامل بروز بحران هویت
همان‏گونه که پیش از این بیان شد، فرد در فرایند دست‏یابی به هویت کامل انسانی، از عوامل گوناگونی چون خانواده، نهادهای آموزش و پرورش، نظام سیاسی و فرهنگی و اجتماعی حاکم بر جامعه و رسانه‏ها و مطبوعات و تبلیغات بیگانگان و... متاثر می‏گردد.
البته در این میان، دو عامل نخست‏بیش‏ترین تاثیر را دارند. بر این اساس، افرادی که از نعمت والدین و خانواده‏های مناسبی برخوردارند و در نتیجه سرپرست‏های فهیمی دارند، ضمن حفظ تعادل روحی و روانی، زمینه رشد و تفکر و بینش آنان هماهنگ با سایر استعدادها می‏گردد. چنین افرادی با توجه به توانمندی‏هایی که قبل از این پیدا کرده‏اند، به راحتی می‏توانند این بحران را پشت‏سر بگذارند و به تمام پرسش‏های مربوط به کسب هویت مستقل پاسخ صحیحی دهند. در نتیجه، از دچار شدن به تحیر و سردرگمی در پیش‏آمدهای زندگی در امان باشند و اما اگر چنین مسؤولیتی به هر دلیلی در محیط خانواده به انجام نرسد، روشن است که جوان تربیت‏یافته در چنین خانواده‏ای قادر نخواهد بود در فرایند هویت‏یابی به موفقیت لازمی دست‏یابد.
نهاد آموزش و پرورش و یا به عبارت دیگر، مجموعه نهادهای فرهنگی جامعه پس از خانواده مؤثرترین عامل تاثیرگذار در تکوین هویت اشخاص محسوب می‏شوند. اگر مجموعه آموزه‏های این بخش از جامعه با توجه به واقعیت‏های وجودی انسان و جهان تهیه شود و در انتقال آن به افراد نیز از مناسب‏ترین شیوه‏ها استفاده گردد، در مرحله جست‏وجوی هویت قشر جوان با کم‏ترین تلاش قادر خواهد بود جایگاه واقعی خود را در کل نظام هستی و در نتیجه در جامعه تشخیص دهد و به وظایف و مسؤولیت‏هایی که برعهده دارد به نحو احسن عمل نماید و از عوارض آشفتگی هویت در امان بماند.
امروزه به لحاظ حاکمیت نظام استکباری غرب در جوامع بشری، از جمله مهم‏ترین عوامل اختلال در هویت افراد، تبلیغ فرهنگ اومانیستی غرب است. استکبار جهانی با در اختیار گرفتن دست‏آوردهای علمی و تکنولوژیک از طریق به کاربردن پیچیده‏ترین شیوه‏های تبلیغی به ترویج اصول و ارزش‏های منحط خود می‏پردازد که اغلب با آموزه‏های فرهنگی و ارزش‏های دینی و ملی سایر جوامع در تعارض‏اند. از این‏رو این ارزش‏ها مانع از تکوین هویت واقعی افراد است و موجب از خود بیگانگی و غرب‏زدگی و پوچ‏گرایی و تمایل به هویت منفی غربی است. از جمله دست‏آوردهای خطرناک آن، این‏که اصولا هویت‏زدایی از جمله مهم‏ترین اهداف عوامل استکبار است و بدون چنین کاری، زمینه برای تسلط نظام ضدبشری غرب در هیچ جامعه‏ای فراهم نمی‏گردد.
علاوه بر آنچه گذشت اموری چون ویژگی‏های شخصیتی هر فرد، نظام اجتماعی و اصول فرهنگی ملت‏ها، نوع اعتقادات و فرهنگ دینی جامعه، عملکرد رهبران، ویژگی‏های الگوهای پذیرفته شده اجتماعی، میزان خودباوری و اعتماد به نفس افراد و نظام اخلاقی در رشد اندیشه‏ها و سلامت روانی افراد و چگونگی تکوین هویت آنان مؤثرند.
جوان و بحران هویت جهانی
به دنبال نهضت عصرنوزایی در نوع تفکر و جهان‏بینی بشر تحول بسیار عظیمی پدید آمد، زیرا بین جهان‏بینی و رفتارها رابطه نزدیکی وجود دارد.
توضیح آن‏که وقتی در جریان عصرنوزایی مکتب اومانیسم به معنای انسان محوری، جای مکاتب الهی و خدامحوری را گرفت و به اصطلاح، انسان در جایگاه خدا قرار گرفت و ملاک خوبی‏ها و بدی‏ها امیال و غرایز خود انسان رشد هویت الهی انسان جای خود را به هویت ماده‏گرایی و لذت‏پرستانه داد. از این پس، به موازات تغییر در جهان‏بینی، انحطاط اخلاقی نیز شروع شد. در نتیجه مکاتب الحادی انسان‏مدار، لیبرالیسم و آزادی بی حد و مرز و به دنبال آن، نیهلیسم (پوچ‏گرایی) با هدف مذهب ستیزی پایه‏گذاری و حاکمیت پیدا کرد. و بدین سان، بشر غربی هویت اصیل انسانی خود را از دست داد و کم‏کم با اصالت پیدا کردن تکنیک و اقتصاد، انسان آن‏چنان گرفتار سیطره تکنولوژی شد که خود نیز به ماشین تبدیل گردید.
امروزه در اثر پدید آمدن این بحران، زمینه همه فضیلت‏های اخلاقی و ارزش‏های معنوی، به ویژه در میان مردم جوامع غربی از بین رفته است و در اثر آن، به جای صلح و امنیت، ناامنی و ظلم و تعدی سراسر جهان را فرا گرفته است، به گونه‏ای که انسان‏ها به منظور اشباع هرچه بیش‏تر غرایز امیال حیوانی خود از هیچ‏گونه خیانت و ستم به یکدیگر روی‏گردان نیستند. تعجب‏آورتر آن که، تمام این کارها را تحت عناوین زیبا و خوش رنگ و لعابی چون: دفاع از حقوق بشر و مبارزه با تروریسم و... انجام می‏دهند! این وضع، نتیجه طبیعی بروز اختلال هویت‏بشر عصر حاضر است که به دلیل پشت پا زدن به ارزش‏های معنوی و اعتقادات اصیل دینی و ملاک‏های صحیح عقلی برای وی پیش آمده است. رهایی از این وضع جز از طریق رجوع به فطرت اولیه و بازیابی و بازشناسی حقیقت اصیل انسانی خویش میسر نیست و صد البته، علایم چنین بازگشتی کم و بیش در اقصی نقاط جهان، به ویژه در عهد تمدن غربی به چشم می‏خورد. به عنوان مثال، اندیشمندان بزرگ معاصر وقتی بی‏هویتی انسان و از خود بیگانگی و حیرت و سرگشتگی او را در اثر سیطره تکنولوژی بی‏روح مشاهده کردند، درصدد برآمدند تا هویت مستقلی برای انسان سرگشته امروزی تدارک ببینند در این راستا، پیشنهادهایی هم مطرح کردند:
«انیشتین‏»، راه حل گریز از خلا روانی و فقدان خوشبختی، رفع ابهام و آشفتگی از هدف‏های زندگی انسان است;
«هانری برگسن‏»، نیاز به منابع تازه اخلاقی و معنوی وتغییر روش اخلاقی را راه نجات از بی‏هویتی دانست;
«ماکس پلانک‏»، پیروزی خدانشناسی را عامل ویرانی فرهنگ و نابودی هرگونه امید به آینده معرفی کرد;
«آلبرت شوایتزر»، بر احیای سنت‏های اخلاقی تاکید کرد و... (3)
و در این میان چون قرآن غفلت از خدا را عامل اصلی خودفراموشی و بحران هویت انسانی معرفی می‏کند (4) در نتیجه، راه صحیح خودیابی را هم خداشناسی می‏داند. اصولا محال است که انسان بتواند حقیقت‏خود را جدا از علت و آفریننده خود درک کند. بنابراین، ایمان به خدا بهترین و در عین حال، صحیح‏ترین راه دستیابی به هویت واقعی است.
________________________________________
1. روان‏شناسان بزرگ، ص 64
2. تضادهای درونی ما، ص 134
3. سروش، شماره 1021، ص 71
4. سوره حشر آیه 19


نوشته شده در  یکشنبه 89/11/17ساعت  12:42 عصر  توسط محمد حسین 
 

کلمات کلیدی:

نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
آسیب های روانی اینترنت
اعتیاد ‌از‌ نوعی ‌دیگر ، آسیب شناسی موبایل
[عناوین آرشیوشده]