جوان و اعتماد به نفس4
رویارویی با مشکلات
متأسفانه بعضی افراد مادامی که در زندگی شکست نخورده اند یا مانع و مشکلی بر سر راهشان قرار نگرفته, نمی توانند از توانایی های خود آگاه شوند; به عبارت دیگر گوهر نهفته این عده فقط در سایه شداید آشکار می گردد. جوانی که زیر سایه پدر و مادر در ناز و نعمت زندگی کرده, انگیزه ای برای تلاش و فعالیت در خود نمی بیند و نمی تواند روی پای خود بایستد, اما پس از مرگ پدر یا بروز مشکلات زندگی احساس می کند عصا و تکیه گاه خود را از دست داده است. از این رو سخت به تکاپو می افتد و موانع را از پیش روی خود برمی دارد و بدین طریق به خودباوری می رسد.
استاد مطهری(ره) می گوید: (به حکم قانون و ناموس خلقت, بسیاری از کمالات است که جز در مواجهه با سختی ها و شداید, جز در نتیجه تصادم ها و اصطکاک های سخت, جز در میدان مبارزه و پنجه نرم کردن با حوادث, جز در رو به رو شدن با بلایا و مصایب حاصل نمی شود. نه این است که اثر شداید و سختی ها تنها, ظاهر شدن و نمایان شدن گوهر واقعی است; به این معنا هرکس یک گوهر واقعی دارد که رویش پوشیده است مانند یک معدنی است در زیر خاک, و اثر شداید فقط این است که آن چه در زیر خاک است نمایان می شود, اثر دیگر ندارد; نه, این طور نیست, بالاتر است; شداید و سختی ها و ابتلائات, اثر تکمیل کردن و تبدیل کردن و عوض کردن دارد, کیمیا است, فلزی را به فلز دیگر تبدیل می کند, سازنده است, از موجودی, موجود دیگر می سازد, از ضعیف, قوی و از پست, عالی و از خام, پخته به وجود می آورد.)1
ییکی از روان شناسان می گوید: (به جوانان باید یاد داد که برای رسیدن به هدف و منظور خود نباید انتظار داشته باشند در جاده ای کوبنده و صاف طی طریق کنند, کمتر کسی بدون برخورد با مشکلاتِ دل سرد کننده, به جایی رسیده است. هرگاه ما به طرز صحیح با مشکلات رو به رو شویم, مشکلات نه تنها مانعی فرا راه ما نخواهند بود, بلکه به پیش رفت و ترقی ما کمک خواهند کرد. هیچ تمرینی مفیدتر از تلاش برای غلبه بر مشکلات نیست.)2
نقش رویارویی با مشکلات در ایجاد خودباوری حتی در مورد پرندگان نیز صادق است. درباره بعضی پرندگان می نویسند: وقتی که جوجه آن ها پر درمی آورد, برای این که به جوجه خود فنّ پرواز را یاد دهد, او را با خود از آشیانه بیرون می آورد و در فضا بالا می برد و آن گاه او را رها می سازد. جوجه مدتی تلاش می کند و پرپر می زند تا خسته می شود. همین که در اثر خستگی می خواهد به زمین بیفتد, مادرش او را روی بال خود می گیرد, پس از لحظه ای دو مرتبه او را از اوج بلندی رها می کند. باز مدتی این حیوان تلاش می کند, پایین و بالا می رود و خود را خسته می کند. همین که کاملاً خسته شد, مادر دو مرتبه او را می گیرد و روی بال می نشاند و به همین ترتیب چند بار عمل می کند تا فرزندش عملاً بر پرواز کردن مسلط گردد.)3
کسی که می خواهد شنا کردن را بیاموزد, علاوه بر آموزش تئوری, باید خود را در آب بیندازد و با امواج آن رو به رو گردد. انسان باید در میدان عمل با تجربه اندوزی از شکست ها, راه رسیدن به موفقیت را بیازماید که امام علی(ع) می فرماید: (اذا خفت صعوبة امر فاصعب له یذلّ لک; هرگاه سختی چیزی باعث بیم و هراست شد, تو نیز در مقابل آن سخت و مقاوم شو که با تن دادن به سختی ها مشکل بر تو آسان خواهد شد.4)
بهترین راه برای پرورش اعتماد به نفس در کودکان و نوجوان, روبرو کردن آن ها با مشکلاتی است که با وضع فکری و جسمی شان تناسب دارد. البته این سخن به معنای نفی حمایت مستقیم یا غیر مستقیم والدین از فرزندانشان نیست, بلکه مراد ما این است که کودکان و نوجوانان همواره در صحنه های واقعیِ اجتماعی حاضر باشند و در برخورد با مسائل زندگی و تجارب حاصل از آن, شخصیتشان شکل گیرد.
حمایت بی دریغ و افراطی و محبت های بیجای بعضی پدران و مادران و دور نگه داشتن فرزندان از صحنه های سخت زندگی, عامل اصلی ضعف و سستی اراده آن ها در ایام جوانی است. کودکانی که لوس و از خود راضی بار آمده اند و همه چیز برای آن ها فراهم بوده و با مشکلی مواجه نشده اند, روحی ضعیف و روانی زود رنج دارند و در نبردهای زندگی خیلی زود شکست می خورند و توان مقابله با حوادث روزگار را ندارند.
(ژان ژاک روسو) درباره این گونه تربیت های غلط می گوید: (اگر مردم تا آخر عمر در کشوری که متولد شده بودند می ماندند, اگر تمام سال یک فصل بیش نداشت, اگر افراد نمی توانستند هیچ وقت سرنوشت خود را تغییر دهند, این گونه تربیت ها از بعضی جهات خوب بود. اما اگر تغییر سریع اوضاع بشر را در نظر بگیریم, باید اقرار کنیم که هیچ روشی بی معناتر و غلط تر از این نیست که کودک را با این فرض پرورش دهیم که هرگز نباید از اتاق خارج شود و همیشه باید نوکر و کلفت, دور او را بگیرند و اگر آن بدبخت فقط یک قدم بر روی زمین بگذارد و اگر یک پله پایین بیاید, نیست خواهد شد.
[ایشان هم چنین می گوید]: اگر جسم زیاد در اسایش باشد, روح فاسد می شود. کسی که درد و رنج را نشناسد, نه لذت شفقت را می شناسد, نه حلاوت ترحم را.)5
• فرزند خُرد را به مشقت بزرگ کن پیوسته در نیاز و نقم پاید آن پسر آسان کشد به ساحل مقصود رخت بخت آن ناخدا که سختی دریا کشیده است
• کز رحمت است هر که به راحت رسیده است کو را پدر به ناز و نعم پروریده است آن ناخدا که سختی دریا کشیده است آن ناخدا که سختی دریا کشیده است
متفکران و اندیشمندان تاریخ غالباً از خانواده های فقیر یا متوسط برخاسته اند و با سختی های روزگار دست و پنجه نرم کرده اند. در این جا فقط به نقل گوشه ای از زندگی یکی از فرزانگان بزرگ تاریخ که در عصر ما می زیسته است, یعنی علامه طباطبائی(ره), می پردازیم.
مفسر کبیر قرآن, صاحب تفسیر المیزان, علامه طباطبائی(ره) در سن پنج سالگی مادر و در سن نُه سالگی پدرشان را از دست می دهند و ممرّ معاش ایشان و برادرشان از کودکی, منحصر به زمین زراعتی در قریه شادآباد تبریز بوده است. علامه طباطبایی به علت تنگ دستی ناچار می شود از نجف اشرف به ایران مراجعت نمایند و ده سال در همان قریه به کشاورزی اشتغال ورزند.6 با این وصف, ایشان با تلاش پی گیر و مجاهدت مستمر, توانست تفسیری به رشته تحریر درآورد که به جامعیت آن, تفسیری یافت نمی شود.
پذیرش شکست و ناکامی, احتیاج به قدرت تطبیق و سازگاری با شرایط زندگی دارد. رسول اکرم(ص) یکی از صفات مؤمنان را انعطاف پذیری می داند و می فرماید: (مثل المؤمن مثل السنبلة تخرّ مرّة وتستقیم مرة ومثل الکافر مثل الارزه لایزال مستقیماً لایشعر;7 مؤمن در برابر طوفان حوادث هم چون خوشه رسیده است که وقتی باد می وزد, روی زمین خم می شود و چون باد ایستاد, دوباره به پا می ایستد. ولی کافی مانند درخت صنوبر است که با سرسختی خود از جا کنده می شود.)
این روایت, به همه می آموزد که واقعیات زندگی را باید پذیرفت, چه تلخ باشد و چه شیرین, زندگی توأم با شکست و پیروزی است و شکست, انگیزه انسان را برای پیروزی دو چندان می کند. چرخ های زندگی با افکار و تخیلات خام به گردش درنمی آید. کسی که تصویر صحیحی از زندگی و فراز و نشیب های آن داشته باشد, خود را برای شرایط نامساعد آماده می کند.
6. تقویت اراده
یکی از مهم ترین راه کارهای پرورش اعتماد به نفس, تقویت اراده و قدرت تصمیم گیری است. تقویت اراده, بسیاری از عوامل بی اعتمادی; از قبیل: نقص های جسمی, شکست ها و فقر و تنگ دستی را از کارایی می اندازد. بعضی از نام آوران بزرگ تاریخ با وجود نقص عضو یا معلولیت, هرگز ضعف و سستی به خود راه ندادند و اعتماد به نفس خود را حفظ کردند. درباره (جاحظ) که از دانشمندان نام آور جهان بود, گفته اند: زشت رویی او زبان زد عموم مردم بود ـ به طوری که پس از سال های متمادی هنوز ضرب المثل است8 ـ اما همین فرد با عزم و تصمیم خود توانست نام خویش را در صف بزرگان تاریخ جاودانه سازد.
رودکی, شاعر بلند آوازه تاریخ ادبیات ایران, نابینا بود. ابوالعلای معری, شاعر ادیب و نقاد عرب نیز از نعمت چشم بهره ای نداشت.10 زمخشری, مفسّر بزرگ قرآن کریم, یک پا نداشت و با کمک چوب حرکت می کرد.11
(فوتبالیست مشهور ستام دمیسیز با وجود این که یک دستش ناقص بود و فقط یک نیمه از پای راست را داشت, از فاصله 63 یاردی12 گلی زد که در دنیای ورزش بی سابقه است و همه را حیرت زده کرد. او پدر و مادری فوق العاده داشت که هرگز اجازه ندادند [تام] از نقص اعضا رنج ببرد و در نتیجه تمام اعمالی را که پسران هم سالش از عهده آن برمی آمدند, انجام می داد. با پیش آهنگان به اردو می رفت و با بچه ها بازی می کرد.)13
افتخارات و توفیقات بزرگی که جانبازان عزیز انقلاب در میادین مختلف فرهنگی, ورزشی و علمی به دست آوردند, شاهد گویایی از نقش اراده در خودباوری است. جانبازان سلحشور با وجود نقص جسمی و ناتوانی ظاهری, با عزم راسخ خود از بوستان همت و اراده ثمر برگرفتند و به قله های رفیع موفقیت نایل گشتند. در این جا به یک نمونه اشاره می کنیم:
(در سال 1371 تعداد 197 نفر از جانبازان, مربیان و سرپرستان هشت استان کشور, قله 3752 متری سهند را با گام های استوار خود فتح کردند. این گروه پس از 6 ساعت کوه پیمایی سخت, از بین صخره ها و یخچال های طبیعی گذشته و خود را با هم در قله سهند دیدند. ده تن از کوهنوردان با آسیب دیدگی بالای هفتاد درصد در این صعود تاریخی شرکت کردند.14)
در پیرامون خود به افرادی برمی خوریم که فاقد امکانات مادی و در نهایت فقر به سر می برند, اما با اتکا و اعتماد به خود و پی گیری های خستگی ناپذیر توانسته اند به مدارج عالی برسند. بزرگان به ما آموخته اند که داشتن امتیازات و امکانات و فقدان آن ها, نقش تعیین کننده ای در سرنوشت انسان ندارد. پس باید زاده خصال خویشتن باشیم نه وابسته به امتیازات فردی و اجتماعی.
چون شیر به خود, سپه شکن باش فـرزنـد خـصال خویشتـن باش15
بنابراین, عوامل خارجی بدون دخالت انسان, توانایی اثرگذاری بر نفس را ندارد. افراد با اراده نمی گذارند شکست ها و ناکامی ها آن ها را از پای درآورد. خودباوران از هر شکستی درس پیروزی می گیرند, برخلاف افراد سست اراده که با یک شکست, خود را می بازند و صحنه فعالیت را خالی می کنند. ناپلئون می گوید: (آن قدر شکست خوردم که راه شکست دادن را یاد گرفتم.16)
صائب تبریزی می گوید:
ما شیشه ایم و باک نداریم از شکست شیشـه چو بیشتر شکنـد تیزتـر شـود
بیان جمله هایی از قبیل: اگر چنان چه این کار را کرده بودم و اگر فلان کار را نمی کردم, اگر بهتر فکر می کردم و غیره, به گونه ای فاصله گرفتن از آینده و موفقیت های احتمالی است. از شکست های گذشته نالیدن و در گرداب افسوس های بی حاصل و اگرهای بی معنا دست و پا زدن و اندیشه خود را صرف گذشته کردن, نتیجه ای جز ضعف اراده و ناامیدی ندارد.
نخستین گام در جهت کسب اعتماد به نفس, پذیرش گذشته و نگاه به آینده و توجه به این واقعیت است که گذشته, گذشته است و آن را نمی توان تغییر داد. از این رو نباید چندان دل مشغول آن بود, ولی آینده هنوز خلق نشده است. در حقیقت, آینده را اندیشه و تلاش ما می آفریند. احساس شکست خوردگی, ناشی از عدم پذیرش محدودیت ها است. کسی که ارزیابی صحیح از خود ندارد و بخواهد در همه عرصه ها نفر اول باشد, بدون شک عقب خواهد افتاد. اما شخصی که خود را در آینه واقعیت ببیند, نه خود را می فریبد و نه به خود لطمه می زند, بلکه ضمن درس گرفتن از خطاها و شکست های گذشته, بر قابلیت های خود می افزاید.
روش های کاربردی تقویت اراده
سؤالی که بسیاری از جوانان به دنبال پاسخ آنند, این است که: چگونه می توان اراده را تقویت کرد؟ در این جا متناسب با بحث, بعضی از روش های تقویت اراده را بیان می کنیم.
1. ارتباط با خدا: یکی از مهم ترین عوامل تقویت اراده, یاد خدا و ارتباط مداوم با پروردگار است. قرآن مجید درباره نماز شب که از مظاهر بارز یاد خدا است, می فرماید: (انّ ناشئة اللیل هی اشدّ وطأً وأقوم قیلاً;17 نماز در دل شب, گامی ثابت و استوار و پایدارترین سخن است.)
ملکه تقوا و خویشتن داری و تسلط بر نفس, ثمره یاد خدا است. با این ملکه, غلبه بر احساسات و عادات ناپسند و تصمیم گیری در موقعیت های خطیر, میسّر می شود. امام علی(ع) در این باره می فرماید: (الا وان الخطایا خیل شمس, حمل علیها راکبها وخلعت لجمها فتقحمت بهم فی النار الا وان التقوا مطایا ذلل حمل علیها راکبها واعطوا ازمتها;18 خطاها و گناهان, مانند اسب های سرکش و چموش است که لجام از سر آن ها بیرون آورده شده و اختیار از کف سوار بیرون رفته باشد و عاقبت اسب ها سوارهای خود را در آتش افکنند, و مَثَل تقوا, مثَل مرکب های رهوار و مطیع و رام است که مهارشان در دست سوار است و آن مرکب ها با آرامش, سوارهای خود را به سوی بهشت می برند.)
استاد مطهری(ره) می گوید: (در این روایت, حقیقت بزرگی بیان شده و آن [عبارت است] از این که لازمه مطیع هوا و هوس بودن و عنان را به نفس سرکش واگذاردن, زبونی و ضعف و بی شخصیت بودن است. انسان در آن حال, نسبت به اداره حوزه وجود خودش مانند سواره زبونی است که بد است. سرکشی سوار است و از خود اراده و اختیاری ندارد. و لازمه تقوا و ضبط نفس, افزایش قدرت اراده و شخصیت معنوی و عقلی داشتن است; مانند سوار ماهر و مسلطی که بر اسب تربیت شده ای سوار است و با قدرت فرمان می دهد.)19
2. مبارزه با عادات ناپسند: یکی دیگر از راه های تقویت اراده, ترک عادات ناپسند و مخالفت با خواسته های نفسانی است. امام علی(ع) می فرماید: (غالِبوا أنفسکم علی ترک العادات تغلبوها وجاهدوا اهوائکم تملکوها;20 به وسیله ترک عادات, بر نفوس خود مسلط شوید و با هواهای نفسانی پیکار نمایید تا تحت اراده نیرومند شما درآیند.)
استاد مطهری می گوید: (مرحوم آیةاللّه حجت(ره) یک سیگاری بود که من واقعاً نظیر او را ندیده ام. گاهی سیگار از سیگار قطع نمی شد. وقتی مریض شدند, برای معالجه به تهران آمدند و در تهران اطبا گفتند: چون بیماری ریوی هم دارید, باید سیگار را ترک کنید. ایشان ابتدا به شوخی گفته بود: من این سینه را برای سیگار می خواهم. اگر سیگار نباشد, سینه را می خواهم چه کنم؟ گفتند: به هر حال برایتان خطر دارد و واقعاً مضر است. فرمود: مضر است؟ گفتند: بله. گفت: نمی کِشم. یک نمی کشم کار را تمام کرد. یک عزم و یک تصمیم, این مرد را به صورت یک مهاجر از یک عادت قرار داد.)21
البته ترک عادات به یک باره آسان نیست, چون عادات مانند صفات ذاتی, مقتدر و نیرومندند تا جایی که امام علی(ع) می فرماید: (العادة طبع ثان;22 عادت, طبیعت دوم انسان است). ولی هرچه باشد مقهور اراده و خواست آدمی است.
می گویند: (مأمون عادت داشت به خاک خوردن. اطبا و دیگران را جمع کرد تا کاری کنند که خاک خوردن را ترک کند. معجون دادند. گفتند: چنین کن, چنان کن و هرکس چیزی گفت, فایده نبخشید. روزی در این زمینه صحبت می کردند. ژنده پوشی که دم در نشسته بود, گفت: دوای این درد نزد من است. پرسیدند: چیست؟ گفت: یک تصمیم شاهانه. به رگ غیرت مأمون برخورد. گفت: راست می گوید و همان شد.)23
باید دانست که نقش روزه نیز در تقویت اراده قابل توجه است. روزه دار با وجود گرسنگی و تشنگی, از غذا و آب و لذات جنسی و تمایلات نفسانی چشم می پوشد و زمام نفس را به دست می گیرد و با محدودیت های موقت به خواسته های درونی خود پاسخ منفی می دهد و همین مخالفت موجب تقویت اراده او در برخورد با مشکلات زندگی می شود.
در مواردی لازم است انسان از لذت مشروع نیز چشم بپوشد تا مالک نفس خود گردد. نقل است که روزی حضرت علی(ع) از درب دکان قصابی می گذشت. قصاب به آن حضرت عرض کرد: یا امیرالمؤمنین! گوشت های بسیار خوبی آورده ام, اگر می خواهید ببرید. حضرت فرمود: الان پول ندارم که بخرم. قصاب عرض کرد: من صبر می کنم پولش را بعداً بدهید. حضرت فرمود: من به شکم خود می گویم صبر کند. اگر نمی توانستم به شکم خود بگویم, از تو می خواستم که صبر کنی, ولی حالا که می توانم, به شکم خود می گویم صبر کند.24
3. تلقین: یکی دیگر از عوامل تقویت اراده, تلقین است. معمولاً افراد سست اراده از واژه (نمی توانم), (غیرممکن است) زیاد استفاده می کنند, در حالی که اگر راه (نمی توانم) را به ذهن خود ببندند و دریچه روشنایی (می توانم) را به روی خویش بگشایند, قطعاً به موفقیت خواهند رسید.
داستان زندگی نویسنده مشهوری به نام (ناپلئون هیل) گویای این واقعیت است: (او همیشه آرزو داشت روزی یک نویسنده شود و برای رسیدن به آرزویش می دانست باید به کاربرد کلمات, تسلط کامل پیدا کند. او دانش زیادی نداشت و فرزند خانواده مستمندی بود. بسیاری به او می گفتند: این کار ممکن نیست, ولی دست از تلاش برنداشت و با کار زیاد و صرفه جویی, کامل ترین کتاب لغتی را که وجود داشت, خرید. اولین کاری که کرد لغت (غیرممکن) را پیدا کرد و آن را برید و دور انداخت. حالا کتاب لغتی داشت بدون کلمه غیرممکن و با این روحیه به راه خود ادامه داد و امروز نویسنده معروفی است.)25
در منابع اسلامی از تلقین به نفس به عنوان فال نیک یاد شده است. فال نیک, تلقینی برای تقویت روحیه و ترمیم نارسایی اراده است. امام علی(ع) می فرماید: (تَفَأّل بِالخَیر تَنْجَحْ;26 فال نیکو بزن تا راه برای رفع مشکلات گشوده شود.)
فال نیک همان امید به موفقیت و گشایش و چشم دوختن به افق های روشن زندگی است. ژاگو می گوید: (تا وقتی فکر می کنید که نمی توانید و دارای ظرفیت نیستید, احتمال موفقیت کم است. اگر درخشان ترین شایستگی ها را داشته باشید, خاموشش می کنید. بالعکس, فردی که از حیث هوش و قابلیت, متوسط, ولی به خود اطمینان کامل داشته باشد که موفق خواهد شد, او موفق می شود هر وقت فرصت پیدا کردید و حتی در جست وجوی آن, ابتکاری جسورانه از خود نشان دهید و کاری را در پیش گیرید که اجرای تصمیماتی را ایجاد کند و هنگامی که به امتحان می پردازید این تلقین را به یاد بیاورید: سمن می توانم و می خواهمز اگر بنا شد در کار مهمی مصمم شدید که با مشکلات آن آشنایی کامل دارید, به خود بگویید که می توانید, درجه هوشیاری خود را تا آن حد بالا ببرید. در این صورت به مبارزه و مقابله با آن مشکلات عادت خواهید کرد.)27
امیل کوئه, پدر روش تلقین به نفس به بیماران خود کمک کرد تا مشکلات روانی خود را با استفاده از روش تلقین به نفس حل کنند.28
کسی که فاقد اعتماد به نفس است, می تواند از این فرمول تلقین به نفس استفاده کند که بگوید: (هر روز بیش از پیش از هر لحاظ اعتماد به نفس من بهتر می شود. با توجه به تحقیقات و مطالعاتی که انجام شده معلوم شده است که مواقع شب و قبل از خواب, بهترین موقع برای انجام تلقین به نفس است.)29
4. تمرین: یکی دیگر از روش های تقویت اراده, تمرین در تصمیم گیری است. زندگی, سراسر عرصه تصمیم گیری است. اگر بیاموزیم که خودمان برای خودمان تصمیم بگیرم نه دیگران, به تدریج دارای اعتماد به نفسی کامل خواهیم شد. مهم نیست که در چه زمینه ای تصمیم می گیریم; مهم, تمرین و تکرار آن است. چه بسا ممکن است تصمیم ما صد در صد موافق با مصلحت نباشد, اما این پیامد را خواهد شد که شما را در تصمیم گیری جسور خواهد ساخت. امام علی(ع) می فرماید: (روّ تحزم فاذا استوضحت فاجزم;30 در امور, تحقیق کن تا تمام جوانب برای تو روشن شود و هنگامی که امر واضح شد در انجام آن مصمم باش.)
هیچ چیز نباید مانع اجرای تصمیم اتخاذ شده گردد. بدیهی است که انجام صحیح امور, احتیاج به استقامت و پشتکار دارد. بعضی می گویند: ما از اتخاذ تصمیم عاجزیم, چون بارها برخلاف تصمیم خود عمل کرده ایم. در پاسخ به این دسته از افراد باید گفت: بیایید از نو تصمیم بگیرید و مطمئن باشید که شکستن تصمیم به معنای از بین رفتن همه آثار آن نیست. رسوبات به جا مانده از تصمیم های قبلی هنوز در اعماق دل و روح شما باقی است و همان آثار, زمینه را برای تصمیم نهایی آماده می کند. کوهنوردی که تصمیم گرفته به قله کوه دست یابد, چه بسا در بار اول و دوم به مقصود نمی رسد و نمی تواند تصمیم خویش را عملی سازد, اما با تجربه اندوزی از گذشته سرانجام قله را فتح می کند. کسی که قطعه شعر و یا نثری را حفظ می کند, در نخستین بار برای حفظ آن چه بسا لازم است پنج بار آن را تکرار نماید, ولی پس از مدتی اگر آن را فراموش کرد, دیگر در آن مرحله برای حفظ کردنِ همان قطعات, پنج مرتبه تکرار لازم نیست, چون آثار یادگیری گذشته وجود دارد و با یادآوری مجرد شکوفا می گردد. برای این که تصمیم گیری آسان گردد, باید در هر کاری هدف خاصی را دنبال کرد. آدم بی هدف, مانند مسافری است که نداند به کجا می خواهد برود. او گرچه اتوبوس های فراوانی را در محل پایانه مسافربری می بیند, اما به دلیل نامشخص بودن مقصد نمی تواند سوار هیچ یک از آن ها شود. البته اهداف مورد نظر باید واقعی و معقول باشد. نه چندان بلند پروازانه که دسترسی به آن ها ممکن نباشد و نه آن قدر پیش پا افتاده که ارزش کوشیدن را نداشته باشد.
7. صبر و شکیبایی
در نگاه دین, یکی از ابزارهای وصول به همه فضیلت ها و کمالات و از جمله اعتماد به نفس, صبر و شکیبایی است. به گفته بعضی مفسران, در قرآن مجید, واژه (صبر) بیش از هفتاد بار تکرار و تأکید شده, در حالی که هیچ یک از فضایل انسانی به این اندازه تأکید نشده است.31 در برخی از کتاب هایی که درباره صبر تألیف شده, نزدیک به نهصد حدیث از پیغمبر اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) آورده شده است.32 امام علی(ع) می فرماید: (لایعدم الصبور الظفر وان طال به الزمان; شخص صبور, پیروزی را از دست نخواهد داد, هرچند طول بکشد.)33
در این روایت, هم صبر و هم پیروزی به صورت مطلق آمده و نشان می دهد که این حکم در تمام ابعاد معنوی و مادی زندگی انسان ها است.
صبر و ظفر هر دو دوستان قدیم اند در اثــر صبـر, نـوبـت ظـفــر آیـد
استاد مطهری می گوید: (یکی از اموری که در توفیق یافتن انسان دخالت زیادی دارد و شرط موفقیت در کارها بالاخص در کارهای بزرگ است, حوصله و صبر زیاد است. کم حوصلگی و کم صبری, مانع است که انسان در یک کار مفید که متناسب با استعداد او است, مداومت کند. همه کارها را ناقص می گذارد و دائماً از این شاخ به آن شاخ می پرد و از این کار به آن کار رو می آورد و در نتیجه, هیچ کاری را به طور کامل انجام نمی دهد نمی توان به طور حتم ادعا کرد که مخترعین و مکتشفین هر عصری با استعدادترین افراد آن عصر بوده اند, زیرا ممکن است افراد مستعدتری بوده اند ولی فاقد یک شرط دیگر بوده اند و آن, حوصله و صبر زیاد است. صبر و حوصله است که دوست قدیمی ظفر و موفقیت است. اگر صبر و استقامت و حوصله باشد, بی استعدادترین افراد هم ولو در یک زمان طولانی به هدف خواهند رسید.)33
همان طوری که صبر با پیروزی مقرون است, جزع و ناشکیبایی نیز با عجز و ناتوانی همراه است. امام باقر(ع) می فرماید: (من لایعد الصبر لنوائب الدهر یعجز; کسی که در وجودش نیروی صبر را برای مقابله با حوادث مهیا نکند, عاجز و ناتوان خواهد شد.)34
از مشکلات و معضلات فرار کردن و متوسل شدن به استدلال غیر واقعی, راه چاره نادرستی است که به طور موقت می تواند ضعف و ناتوانی ما را بپوشاند. راه حل اساسی, مقاومت سرسختانه با مشکلات و اقدام عملی در جهت رفع موانع است. می گویند: (یک دانش آموز چینی که در رشته تحصیلی خود پیش رفتی به دست نیاورده و ناکام شده بود, از شدت یأس و ناامیدی, کتاب هایش را جمع کرد و به دور افکند. در همان لحظه مشاهده کرد زنی مستمند قطعه ای آهن را با سرسختی و کوشش خستگی ناپذیر سوهان می زند تا از آن سوزنی درست کند. مشاهده این صحنه, انقلاب عظیمی در وجودش ایجاد نمود و روحش را به شدت تکان داد. او تصمیم گرفت به کلاس درس برگردد و به هر قیمتی که هست با قاطعیت تمام به ادامه تحصیلات بپردازد. این تصمیم را به مرحله اجرا درآورد و در سایه شکیبایی که از خود بروز داد, در ردیف دانشمندان شهیر عصر خود قرار گرفت.)35
ملک الشعرا از زبان یک چشمه به نیکی, نقش صبر و شکیبایی و رابطه آن را با اعتماد به نفس نشان می دهد:
• جدا شد یکی چشمه از کوهسار به نرمی چنین گفت با سنگ سخت جناب اجل کِش گران بود سر نجنبیدم از سیل زورآزمای نشد چشمه از پاسخ سنگ, سرد بسی کَند و کاوید و کوشش نمود ز کوشش به هر چیز خواهی رسید برو کارگر باش و امیدوار گرت پایداری است در کارها شود سهل پیش تو دشوارها36
• به ره گشت ناگه به سنگی دچار کرم کرده راهی ده ای نیک بخت زدش سیلی و گفت: دور ای پسر که ای تو که پیش تو افتم ز جای به کَندن در ایستاد و اِبرام کرد کز آن سنگ خارا رهی برگشود به هر چیز خواهی کماهی رسید که از یأس جز مرگ ناید به بار شود سهل پیش تو دشوارها36 شود سهل پیش تو دشوارها36
به دنبال این نباشیم که مشکلمان را یک شبه حل کنیم. اعتماد به نفس مانند کمالات دیگر به تدریج و با تمرین و ممارست و عبور از مشکلات و با صبر و تحمل به دست می آید.
8. کسب تجارب موفقیت آمیز
موفقیت افراد در انجام مهارت های مختلف, به حسب تقویت انگیزه و رغبت آن ها برای ادامه کار و تلاش بیشتر می شود. یکی از روان شناسان می گوید: (شاید هیچ عاملی بیش از شکست و سرزنش ناشی از شکست به حس ارزش شخص لطمه وارد نیاورد. شکست باعث می شود که شخص خود را کمتر از دیگران پندارد. وقتی انسان با شکست مواجه می شود, به این فکر می افتد که از دیگران پایین تر و پست تر است. شکست, اعتماد را از بین می برد و یأس را جانشین اعتماد به نفس می کند.)37
برای کسب اعتماد به نفس, یادگیری مهارت ها و تخصص ها نقش مؤثری دارد. اگر کسی در یکی از رشته ها تخصص لازم را پیدا کرد, این احساس به او دست می دهد که چیزی می داند که دیگران آن را نمی دانند و توانایی کاری را دارد که دیگران از انجام آن عاجز و ناتوان اند. با این احساس, اعتماد به نفس و انگیزه و جرأت و تلاش و پشتکار تقویت خواهد شد.
کار و فعالیت صرف نظر از جنبه مادی, جنبه معنوی و تربیتی دارد. جوانی که به کار و فعالیتی اشتغال ندارد, شخصیت خود را متزلزل می بیند و احساس وابستگی به دیگران دارد, اما روزی که شغلی به دست آورد خود را مستقل و آزاد می بیند و به خود حق می دهد که در جامعه اظهار وجود کند و میل دارد همه بدانند که او دیگر یک عضو فعال اجتماع است. موریس دبس می گوید: (شغل و انتخاب آن, یک نقش مستقیم در اثبات شخصیت جوان دارد, زیرا این موضوع, نشانه آزادی جوان است و از این پس می تواند از وسایل شخصی برای ادامه زندگانی استفاده کند و به همین دلیل است که به دست آوردن اولین پول, این قدر لذیذ و مطبوع است. در نتیجه اعتمادِ به شخص خود پیدا می کند.)38
9. تربیت صحیح والدین
پایه های نخستین رشد شخصیت و اعتماد به نفس, در سال های اولیه زندگی کودک و در دامن والدین و کانون گرم خانواده نهاده می شود. (والدین یکی از مهم ترین منابع شکل گیری خودپنداره و احساس ارزش نسبت به خود در کودکان و نوجوانان هستند. کودکانی که طرد می شوند, بالمآل به طرد خود می پردازند و احساس بی ارزشی می کنند.)39
اعتماد به نفس در کودکانی که در خانواده های گرم و نوازش گر پرورش یافته باشند, بیشتر رشد می کند; همان طوری که ریشه خود کم بینی و احساس حقارت را باید در دوران کودکی افراد جست وجو کرد. والدینی که می خواهند اعتماد به نفس را در فرزندانشان ایجاد و تقویت کنند, باید به نکاتی که مطرح می شود توجه داشته باشند:
1. ارتباط صمیمی با فرزندان: اگر والدین با فرزندان خود رفتاری تحقیرآمیز و آمیخته به طعن و ملامت داشته باشند و در حضور دیگران به آن ها بها ندهند, فرزندانشان به تدریج خود را موجودی بی ارزش و بی مقدار می پذیرند و نمی توانند احساس شخصیت و ارزش مندی کنند و در نتیجه اعتماد به نفس پیدا نمی کنند.
احترام به کودک و حسن معاشرت والدین, یکی از اساسی ترین عوامل ایجاد شخصیت در کودک است با این روش, کودکان باور می کنند که عضو مستقل خانواده و مورد تکریم و احترام اند. بر این اساس پیامبر(ص) می فرماید: (الولد سید سبع سنین وعبد سبع سنین ووزیر سبع سنین; فرزند, هفت سال آقا و هفت سال مطیع و فرمانبر و هفت سال وزیر است40). معمولاً وزیر به کسی گفته می شود که با او مشورت و در تصمیم گیری ها شرکت داده می شود. والدین مستبد و خودرأی با تحمیل نظرات خود بر افراد خانواده, مانع رشد فکری و تقویت تصمیم گیری در فرزندان خود می شوند.
2. آزادی دادن به فرزندان: پرورش قدرت تفکر و استدلال و خود ارزش مندی در پرتو روحیه آزادمنشانه امکان پذیر است. اگر والدین از فرزندان بخواهند در برابر اراده و خواسته هایشان تسلیم محض باشند, طبیعی است که با این روش تحکم آمیز, آن ها موجوداتی طفیلی, بی شخصیت و ناتوان بار خواهند آمد. باید به فرزندان فرصت داد که انتخاب کردن و تصمیم گرفتن را تجربه کنند. البته این مطلب به این معنا نیست که فرزندان در انجام آن چه می خواهند, آزاد باشند. فعالیت های مستقل و آزاد فرزندان, از ارشاد و هدایت خانواده بی نیاز نیست, ولی مداخله و مزاحمت و ایجاد محدودیت, ابتکار عمل را از نوجوانان می گیرد و آن ها را به عناصری منفعل و غیر فعال تبدیل می کند.
3. توجه به جنبه های مثبت: پدر و مادر به جای این که همواره بر نقاط ضعف فرزند خود انگشت بگذارند, باید به نقاط مثبت و امتیازات او توجه کنند. یکی از روان شناسان می گوید: (تقریباً تمام اطفال بدون استثنا بیش از تنبیه و خشونت, به تشویق و برانگیختن حس اعتماد به نفس احتیاج دارند, چه, بسیاری از اطفال بر اثر فقدان مشوق و محرک از استعداد خلاقه خود بی خبر مانده و فقط یک تذکر کوچک قادر به ظاهر کردن آن گشته است.)41
کسانی که در کارنامه فرزند خود ابتدا به سراغ نمره کمتر می روند و به نمرات بالای او بهای چندانی نمی دهند, با دست خود بذر ناتوانی را در روح او می پاشند. امام علی(ع) یکی از ثمرات تشویق و تحسین را شکوفایی استعدادها و نشاط در زندگی می داند و می فرماید: (تحسین و حق شناسی, مردان شجاع را در راه نیکوکاری, تهییج و مسامحه کاران را به جنبش و حرکت وادار می کند.)42
4. در نظر گرفتن ظرفیت و توانایی فرزندان: والدین باید توقعات خود را با توانایی فرزندانشان تطبیق دهند و آنان را آن طوری که هستند بپذیرند, نه آن گونه که می خواهند باشند. بعضی از پدران و مادران بدون در نظر گرفتن ذوق و استعداد فرزند خود, شغل یا رشته تحصیلی خاصی را بر فرزندشان تحمیل می کنند. روشن است که اگر کسی مطابق استعداد و علاقه خود حرکت نکند, به موفقیت نخواهد رسید و همین ناکامی, از اعتماد به نفس او خواهد کاست. بلندپروازی والدین و انتظارات غیر واقع بینانه برای فرزندان, حاصلی جز سرخوردگی و احساس بی کفایتی ندارد. مقایسه فرزندان با هم سالان در فامیل و عدم توجه به تفاوت های فردی, احساس ناتوانی را در آن ها تقویت می کند. رسول خدا(ص) می فرماید: (خدا رحمت کند کسی را که فرزندش را در اعمال نیک یاری دهد. سؤال شد: چگونه او را در نیکی یاری دهد؟ حضرت فرمود: آن چه در توان او است, بپذیرد و از سخت گیری درگذرد.)43
________________________________________
1ـ مجله جانباز, ش32, سال1371.
2ـ دیوان نظامی گنجوی, لیلی و مجنون, ص462.
3ـ مزمل(73) آیه 6.
4ـ بیست گفتار, ص176.
5ـ نهج البلاغه, خطبه16.
6ـ همان, ج5, ص333.
7ـ هدیة الاحباب, ص145.
8ـ بیست گفتار, ص12.
9ـ جعفر سبحانی, رمز پیروزی مردان بزرگ, ص133.
10ـ هر یاردی تقریباً 91 سانتی متر است.
11ـ وینسنت پیل, ترجمه وجیهه آزرمی, ص87.
12ـ غرر الحکم و درر الکلم, ج4, ص385.
13ـ وینسنت پیل, همان, ص90.
14ـ همان, ص126.
15ـ غرر الحکم و درر الکلم, ج1, ص185.
16ـ مرتضی مطهری, همان.
17ـ غرر الحکم و درر الکلم, ج3, ص277.
18ـ پترلستر, به خود اعتماد کنید, ترجمه دکتر سروری, ص125.
19ـ گفتارهای معنوی, ص292.
20ـ سید مجتبی موسوی لاری, همان, ص360.
2 2ـ سید مجتبی موسوی لاری, رسالت اخلاق در تکامل انسان, ص345.
23ـ همان, ص298.
24ـ مرتضی مطهری, بیست گفتار, ص182.
25ـ حکمت ها و اندرزها, ص212ـ213.
26ـ سید مجتبی موسوی لاری, همان, ص402.
27ـ ناصر مکارم شیرازی, اخلاق در قرآن, ج2, ص446.
28ـ نهج البلاغه, قصار 153.
29ـ محمدتقی فلسفی, جوان, ج2, ص350.
30ـ اسماعیل بیابانگرد, روش های افزایش عزت نفس در کودکان و نوجوان, ص37.
31ـ بحارالانوار, همان, ص83.
32ـ بحارالانوار, ج68, ص341.
33ـ سید مجتبی موسوی لاری, همان, ص254.
34ـ دیوان ملک الشعرا, ج2, ص1107.
35ـ غرر الحکم و درر الکلم, ج3, ص164.
36ـ بحارالانوار, ج101, ص95.
37ـ نهج البلاغه, نامه53.
38ـ محمدتقی فلسفی, کودک, ج2, ص334.
39ـ اصول کافی, ج6, ص50.
40ـ مرتضی مطهری, همان, ص182ـ183.
41ـ علامه حسینی تهرانی, مهر تابان, ص39.
42ـ بحارالانوار, ج74, ص142.
43ـ ریحانة الادب, ج1, ص378.
44ـ همان, ج2, ص338.